ویو تهیونگ

ویو تهیونگ
سرشو انداخت پایین
+مگه نگفتم در نیا از این عمارت خراب شده؟زد آفتاب زدی؟کلاهی کوفتی چیزی؟
سرشو راست و چپ کرد یعنی نکرده ؟
+ کلارا داری کاری می‌کنی بیشتر از اینا محدود بشی
که یهو یه بچه گربه اومد خودشو به پای کلارا مالوند
+ این گربه کثیفه
گربه رو برداشتم که داد زد
=نبرش توروخدا( گریه)
گربه هه دستمو چنگ انداخت و فرار کرد
+بدو بیا تو عمارت حق نداری پاتو از عمارت بزاری بیرون
بدو بدو رفت داخل عمارت به خدمتکاران ها گفتم ببرنش تو اتاقش و زنجیر هارو ببندن عوف دختره نافرمان...رفتم سراغ مشروب ها و خوردم آنقدر خوردم که دیگه تحمل نکردم و رفتم تو اتاق آت داشت گریه میکرد
+ الان وقتشه( پوزخند)
-نه خواهش میکنم
انداختمش رو تخت و دوتا دستاش و از بالا به تاج تخت بستم تا مزاحم نشن

دوستان وسط کلاسم اسمات و ساعت ۴ میزارم
دیدگاه ها (۲۱)

برای خواندن اس🚫مات به کامنتا تشریف ببرید....با تشکر(وردویل)

برای پارت بعد پیج سناریو https://wisgoon.com/gjkkkggfbباید ۸...

https://wisgoon.com/kpopmagicbotپرنسس من فالو بشه برا پارت ب...

ویو آت رفتم تو حیاط عمارت که صدای گریه بچه اومد رفتم حیاط پش...

#چرا_ما5اریکا:خیلی اتاق بزرگ و قشنگی بود....همین جوری داشتم ...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁶⁰با تعجب به رفتنش نگاه میکردم... جیمین: دق...

#چرا_ما6اریکا:بدویید بریم پسرا اومدن...کلارا:لعنتیراوی:دخترا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط