وایکیکی پارت

وایکیکی پارت13
بکهیون: شما حق نداشتین(داد)
ذهن شوگا: نمیدونه تازه چیکارا کردیم
آت: داد نزنن
یجی: راست میگهه
بکهیون: رو خواهرم چه غلطییی میکردیی(داااد)
-بکهیون میاد با مشت می‌زنه تو صورت شوگا
آت: بکهیونننن(جیغغغ)
-آت میاد کنار شوگا
آت: خوبیی
-شوگا سرشو تکون میده
-بکهیون آت رو هل میده اون طرف
-بکهیون میاد دوباره بزنه تو صورت شوگا
شوگا جا خالی میده
شوگا: الان دیگه آت حاملنن
(سوپرایز)
یجی:ودف#
بکهیون:(چشاش گرد میشه)
بکهیون: زندتون نمیزارم(دادد)
بکهیون میاد سمت شوگا میکوبونه تو دهنش
شوگا: آخخ چه مرگته نکنهه میخوایی پدره بچهه های خواهرتو بکشیدی؟؟؟(بلند)
بکهیون:(ی جوری نگا میکنه انگار میخواد بکنتش)
شوگا: با صحبت حلش میکنیم
-بکهیون میاد سمت آت
بکهیون: توهم دوسش داری؟؟؟؟
آت:
بکهیون: با توهم میگم توهم دوسش داری؟؟؟؟؟(داد)
آت: اره
بکهیون: پس مبارکه
شوگا+یجی+آت:(هنگ)
بکهیون: فک کردین اون روزی که تو ماشین درحال کیس رفتن بودین نفهمیدم اون آته؟؟؟
شوگا: د فهمیدی
بکهیون: راستی یادم رفت بزنمت
-بکهیون میاد میزنع تو دهن شوگا
شوگا: آخخ کونیی
بکهیون: بعدشم فک کردین باور کردم آت حاملن اصلا شما غلطططط میکنیننننننننننننننننننننننننن (داد)
شوگا: ..
(اما آت واقعا حاملن)
پایان
دیدگاه ها (۴)

بچه ها ی رمان جدید چهار پارتی ژانر: خنده دار شاید کمی عاشقان...

بامداد خانوادگی/1ایزول: اره الان کجاییهانول: کیهعایزول: باش...

وایکیکی پارت 12آت: خیلی گشت تم(با یکم لکنت)آت می‌ره تو اتاقش...

وایکیکی پارت11-همه نشستن با گوشیاشونشوگا پیام به آت«بوس میخو...

سناریو درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط