myBlacklife
#my_Black_life3
پارت²
+مگه الان تو درگیر یه مثلث عشقی شدی؟
÷عام نه
+وای دختر ترسیدم من میگم این چرا اینطوری حرف میزنه خب بگو که فقط یه سناریو ساختگی از خودته(خنده)
÷(لبخند مصنوعی)
+خب قراره بابابزرگ بیاد برو یه لباس دیگه ای بپوش
÷مگه این چشه؟
+هیچ چیش نیس ولی خب بهتره بری عوضش کنی
÷باشه هر جور صلاحه
÷(داره میره به سمت اتاقش)
=ام با اجازتون من یه لحظه برم بیام
_ام باشه
=(یه تعظیم ریزی کرد و به دنبال پیل راه افتاد)
÷(وارد اتاقش شد)[در رو باز گذاشت]
=(اومد تو اتاق و در رو بست)
÷وای ترسیدم حداقل یه خبری میدادی
=ببخشید
÷فداسرت مشکلی نیس حالا چرا اومدی تو اتاقم؟
=همین طوری
÷عاها
=آره
÷بابابزرگم میخواد بیاد اینجا
=خب
÷میخوام یه لباسی برم انتخاب کنی بپوشم
=اوکی
=(رف به سمت کمد پیل)
=اجازه هست؟
÷اوهوم
÷(روی تخت نشست)
=(داره کمد رو میگرده)
÷ببینم چه لباسی برام انتخاب میکنی
=هه(تک خنده)تو که عاشق سلیقه ی منی
÷معلومه(خنده)
=پیل نمیتونستی چاقو رو یه جای دیگه ای بزاری؟
÷(اومد کنارش)
÷شتتتتتتتتتت چه عمیق دستت رو بریده ببخشیدددددددد
=مشکلی نیس
÷یه لحظه وایسا برم وسایل کمک اولیه رو بیارم
=اوک عجله نکن
÷(آورد)
÷بیا بشین رو تخت
=(نشست)
÷دستت رو بده بهم بخیهاش بزنم
÷(در حال بخیه زدن دستش)
÷خب یه باند پیچی هم بکنم تمومه
=اوک
÷(باند پیچی کرد)
÷اوک تمومه
=مرسی
=(لب پیل رو بوسید)
÷(لبخند کیوت)
=قربونت بشم مننننن
÷خب یه لباس انتخاب کن دیگهههههه
=چشم
÷فقط مواظب باش دوباره دستت رو نَبُره
=چشم
=(در حال انتخاب کردن)
=آها این خوبه
÷میشه یه تیشرت و شلوار انتخاب کنی؟خودت میدونی که من از دامن متنفرم
=اوک ولی مجبوری تو مراسم بپوشی
÷هنوز واسه مراسم مونده[مراسم معمولی نه ها مراسم واسه مافیا ها که تو پارت های بعدی میفهمید]
=عاها
÷اره
=این چطوره؟(یه ست لباس بهش نشون داد)[اگه عکسش رو پیدا کنم میزارم]
÷عالیه بده بهم
=بیا
÷..........منتظر چی هستی؟برو بیرون
=بالاخره که قراره ببینم
÷وات دا فاک
=باشه باشه شوخی کردم(خنده)[فعک نکنما]
=(رف بیرون)
÷پسره ی دیوونه(خنده)
÷(پوشید و اومد بیرون)
=جووون فتبارک الله احسن الخالقین
÷خوشت اومده هااااا(خنده)
=معلومه
+پیلللللللللللل(تقریبا داد)
÷(رف پیشش)
÷جونم مامان چیشده؟(نگران،نفس نفس میزنه)
+زود باش سفره رو بچین الانا ست که بابابزرگ بیاد
÷مامان با لطافت صدام کن قلبم اومد تو دهنم
=(اومد کنارش)
=چیزی شده؟
+نه پسرم تو برو بشین
÷نه نشین بیا کمکم کن سفره رو بچینم
=چشم
+پیل دونگ جو مهمونه باید تو این کارا رو انجام بدی نه دونگ جو
=مشکلی نیس خاله به هر حال اومده بودم کمک کنم
÷آفرین بیا الان سفره رو پهن کن بعد تو لیوان هارو بیار منم بشقاب هارو
=چشم
سفره رو چیدن*
صدای زنگ در*
خب خب میدونم تو بد جایی تموم کردم ولی خب
منتظر پارتای بعدی باشید گوگولیا
خمارییییییییی
نویسنده:مالک رابین
شرط:۳ تا لایک
پارت²
+مگه الان تو درگیر یه مثلث عشقی شدی؟
÷عام نه
+وای دختر ترسیدم من میگم این چرا اینطوری حرف میزنه خب بگو که فقط یه سناریو ساختگی از خودته(خنده)
÷(لبخند مصنوعی)
+خب قراره بابابزرگ بیاد برو یه لباس دیگه ای بپوش
÷مگه این چشه؟
+هیچ چیش نیس ولی خب بهتره بری عوضش کنی
÷باشه هر جور صلاحه
÷(داره میره به سمت اتاقش)
=ام با اجازتون من یه لحظه برم بیام
_ام باشه
=(یه تعظیم ریزی کرد و به دنبال پیل راه افتاد)
÷(وارد اتاقش شد)[در رو باز گذاشت]
=(اومد تو اتاق و در رو بست)
÷وای ترسیدم حداقل یه خبری میدادی
=ببخشید
÷فداسرت مشکلی نیس حالا چرا اومدی تو اتاقم؟
=همین طوری
÷عاها
=آره
÷بابابزرگم میخواد بیاد اینجا
=خب
÷میخوام یه لباسی برم انتخاب کنی بپوشم
=اوکی
=(رف به سمت کمد پیل)
=اجازه هست؟
÷اوهوم
÷(روی تخت نشست)
=(داره کمد رو میگرده)
÷ببینم چه لباسی برام انتخاب میکنی
=هه(تک خنده)تو که عاشق سلیقه ی منی
÷معلومه(خنده)
=پیل نمیتونستی چاقو رو یه جای دیگه ای بزاری؟
÷(اومد کنارش)
÷شتتتتتتتتتت چه عمیق دستت رو بریده ببخشیدددددددد
=مشکلی نیس
÷یه لحظه وایسا برم وسایل کمک اولیه رو بیارم
=اوک عجله نکن
÷(آورد)
÷بیا بشین رو تخت
=(نشست)
÷دستت رو بده بهم بخیهاش بزنم
÷(در حال بخیه زدن دستش)
÷خب یه باند پیچی هم بکنم تمومه
=اوک
÷(باند پیچی کرد)
÷اوک تمومه
=مرسی
=(لب پیل رو بوسید)
÷(لبخند کیوت)
=قربونت بشم مننننن
÷خب یه لباس انتخاب کن دیگهههههه
=چشم
÷فقط مواظب باش دوباره دستت رو نَبُره
=چشم
=(در حال انتخاب کردن)
=آها این خوبه
÷میشه یه تیشرت و شلوار انتخاب کنی؟خودت میدونی که من از دامن متنفرم
=اوک ولی مجبوری تو مراسم بپوشی
÷هنوز واسه مراسم مونده[مراسم معمولی نه ها مراسم واسه مافیا ها که تو پارت های بعدی میفهمید]
=عاها
÷اره
=این چطوره؟(یه ست لباس بهش نشون داد)[اگه عکسش رو پیدا کنم میزارم]
÷عالیه بده بهم
=بیا
÷..........منتظر چی هستی؟برو بیرون
=بالاخره که قراره ببینم
÷وات دا فاک
=باشه باشه شوخی کردم(خنده)[فعک نکنما]
=(رف بیرون)
÷پسره ی دیوونه(خنده)
÷(پوشید و اومد بیرون)
=جووون فتبارک الله احسن الخالقین
÷خوشت اومده هااااا(خنده)
=معلومه
+پیلللللللللللل(تقریبا داد)
÷(رف پیشش)
÷جونم مامان چیشده؟(نگران،نفس نفس میزنه)
+زود باش سفره رو بچین الانا ست که بابابزرگ بیاد
÷مامان با لطافت صدام کن قلبم اومد تو دهنم
=(اومد کنارش)
=چیزی شده؟
+نه پسرم تو برو بشین
÷نه نشین بیا کمکم کن سفره رو بچینم
=چشم
+پیل دونگ جو مهمونه باید تو این کارا رو انجام بدی نه دونگ جو
=مشکلی نیس خاله به هر حال اومده بودم کمک کنم
÷آفرین بیا الان سفره رو پهن کن بعد تو لیوان هارو بیار منم بشقاب هارو
=چشم
سفره رو چیدن*
صدای زنگ در*
خب خب میدونم تو بد جایی تموم کردم ولی خب
منتظر پارتای بعدی باشید گوگولیا
خمارییییییییی
نویسنده:مالک رابین
شرط:۳ تا لایک
- ۱۵.۷k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط