استاد شهریار

"استاد شهریار "

راه کج بود نشد تا به دیارم برسم
فال من خوب نیامد که به یارم برسم

بی‌قراری رسیدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم

شهریاری پر از اندوه ثریا هستم
شاید آخر سر پیری به نگارم برسم

استخوان سوز سیاهی زمستان شده‌ام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم

عشق هرروز دلم را به کناری می‌برد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم

مرگ دل‌بستگی آخر دنیای من است
می‌روم شاید روزی به مزارم برسم
دیدگاه ها (۱)

جز تو که دنیامو بغل کردیحال منو هیشکی نمی پرسهمن با تو از هی...

به تو نامه مینویسمای عزیزه رفته از دستای که خوشبختی پس از تو...

شهرزادنماد دخترانِ سرزمین من استعاشق میشوندزمین میخورندخرد م...

"خیانت همسران"شما فکر میکنید تمام خیانتکاران با هدف خیانت به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط