اسلاید بار جونگ کوک
(اسلاید ۲ بار جونگ کوک)
#رئیس_بار
پارت(۱۱)
کوک:ا/ت من باید برم حموم
ا/ت:نه نباید بری حموم زخمت بد تر میشه
کوک:خب میگی چیکار کنم باید برم حموم
ا/ت:مگه اینکه یه کاری کنیم
کوک:چی؟
ا/ت:زخمتو یه چسب زخم بزرگ بچسبونیم خودتم حواست باشه خیلی از دستت کار نکشی،اب هم خیلی بهش نرسه.
کوک:اوح پس قراره سخت باشه تو هم بیا تو اتاقم اگه چیزی نیاز داشتم بهم بده
ا/ت:باشه پاشو بریم خیلی نباید تو حموم بمونی در حد ۱۰ دقیقه فقط
کوک:چرا انقدر مراقبمی نگرانم شدی؟(پوزخند)
ا/ت:همه پزشک ها از همین الان باید یاد بگیرن مسئولیت کامل یک بیمار رو به عهده بگیرن
کوک:اها اوکی(خورد تو ذوقش)
ا/ت:خیلی خب پاشو بریم دیگه (هردوتاشون پاشدن و رفتن اتاق کوک)
ا/ت:لباستو دربیار
کوک:تو به من چیکار داری هی میگی لباستو دربیار منحرف
ا/ت:منحرف نیستم میخوام پانسمانو با چسب زخم تعویض کنم،اقای باهوش
کوک:اها خیلی خوب
ا/ت:بزار کمکت کنم به دستت فشار نیار
کوک:اوکی(با کمک ا/ت لباسشو دراورد و ا/ت هم کارشو انجام داد)
ا/ت:خیلی خب میتونی بری،ولی زود بیای بیرون از دستت هم استفاده نکنی
کوک:خیلی خب چرا هی تکرار میکنی فهمیدم دیگه
(کوک رفت و یه دوش ۱۰ مینی گرفت و میخواست بیاد بیرون)
کوک:ا/ت یادم رفته حولمو بیارم میشه بهم بدیش؟رو تخته
ا/ت:اها باشه
★:ا/ت حوله رو برداشت و گرفت روبروی در و خودش اونطرف رو نگاه کرد،کوک هم حوله رو ازش گرفت و خودشو خشک کرد و بعد دور کمرش بست و اومد بیرون
...
#رئیس_بار
پارت(۱۱)
کوک:ا/ت من باید برم حموم
ا/ت:نه نباید بری حموم زخمت بد تر میشه
کوک:خب میگی چیکار کنم باید برم حموم
ا/ت:مگه اینکه یه کاری کنیم
کوک:چی؟
ا/ت:زخمتو یه چسب زخم بزرگ بچسبونیم خودتم حواست باشه خیلی از دستت کار نکشی،اب هم خیلی بهش نرسه.
کوک:اوح پس قراره سخت باشه تو هم بیا تو اتاقم اگه چیزی نیاز داشتم بهم بده
ا/ت:باشه پاشو بریم خیلی نباید تو حموم بمونی در حد ۱۰ دقیقه فقط
کوک:چرا انقدر مراقبمی نگرانم شدی؟(پوزخند)
ا/ت:همه پزشک ها از همین الان باید یاد بگیرن مسئولیت کامل یک بیمار رو به عهده بگیرن
کوک:اها اوکی(خورد تو ذوقش)
ا/ت:خیلی خب پاشو بریم دیگه (هردوتاشون پاشدن و رفتن اتاق کوک)
ا/ت:لباستو دربیار
کوک:تو به من چیکار داری هی میگی لباستو دربیار منحرف
ا/ت:منحرف نیستم میخوام پانسمانو با چسب زخم تعویض کنم،اقای باهوش
کوک:اها خیلی خوب
ا/ت:بزار کمکت کنم به دستت فشار نیار
کوک:اوکی(با کمک ا/ت لباسشو دراورد و ا/ت هم کارشو انجام داد)
ا/ت:خیلی خب میتونی بری،ولی زود بیای بیرون از دستت هم استفاده نکنی
کوک:خیلی خب چرا هی تکرار میکنی فهمیدم دیگه
(کوک رفت و یه دوش ۱۰ مینی گرفت و میخواست بیاد بیرون)
کوک:ا/ت یادم رفته حولمو بیارم میشه بهم بدیش؟رو تخته
ا/ت:اها باشه
★:ا/ت حوله رو برداشت و گرفت روبروی در و خودش اونطرف رو نگاه کرد،کوک هم حوله رو ازش گرفت و خودشو خشک کرد و بعد دور کمرش بست و اومد بیرون
...
- ۳.۳k
- ۰۹ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط