دل ز تن بردی و در جانی هنوز

دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینه ام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
ملک دل کردی خراب از تیغ ناز
واندرین ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم، قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو ز خنده شکرستانی هنوز
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
پیری و شاهدپرستی هم خوشست!
خسروا تا کی پریشانی هنوز؟


#امیرخسرو_دهلوی
دیدگاه ها (۱۰)

برگشته ای که سبزکنی شالی مرا پایان دهی زمان بداقبالی مرا برگ...

از زلزله و عشق خبر کس ندهدآن لحظه خبر شوی که ویران شده ای #...

قلب من، همچو سفارتخانه‌ها تسخیرِ توقاف آن از آن تو، الباقیش ...

همان گوشه خالی دلتکه هیچ کس پیدایش نمی کندهیچ کس!آنجا را برا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط