هیششششششش آروم باش الان تموم میشهپوزخند

-هیششششششش آروم باش الان تموم میشه(پوزخند)
ویو کوک
لیوانم پر شد و سرنگ و در آوردم و به قسمت زخمش چسب زدم و لیوان و تو دستم گرفتم
-عاشق مزه خونتم شاید یه روزی کشتمت و از خونت به پری های دیگه تزریق کردم هوممممم ایده خوبیه
°ا...ارباب میخواستم یه چیزی بهتون بگم
-بنال
لیوان خون و سر کشیدم که گفت
°من امروز تو جنگل یه پری به همراه یه پری دریایی دیدم عین پری ها بود ولی پولک های پاش معلوم بودددد

که یهو از دهنم تمام خون پرید تو صورتش که جیغ کشید شروع کردم به سرفه کردن
°اییییییی اربابببببب
-کجا دیدی
°بستگی داره بگم....
-تو داری برا من شرط میزاریییی؟؟؟
°میتونید منو بکشید و حسرت داشتن پری دریایی بمونه تو دلتون( نیشخند)
-میخوای آزاد شی؟
°ا..ارباب من به جز اینجا هیچ جایی ندارم ولی لااقل چندتا شرط بزارم
اول اینکه می‌خوام رئیس تمام برده ها و خدمتکار ها بشم
دوم دلم میخواد اتاق جدا داشته باشم
سوم می‌خوام داخل عمارت آزاد بگردم و زنجیری درکار نباشه

-اگه دروغ بگی کل خونتو با دندونام میمکم و جن.ازتو ریز ریز میکنم و میسوزونم
بدنش لرزید ولی گفت
°باشه ارباب

از حمایتا راضی ام تقریبا ولی هنوز مثل قبلا نشده..

شرایط
۳۰ لایک
۱۵بازنشر
۱۲ کام