ات نترس اونم میخریم

ا.ت: نترس اونم میخریم
تهیونگ: ماشینمون هنو اماده نشده یعنی رزرو نکردم
ا.ت: میکنی بیا بریم
تهیونگ:.... باشه......
(اول رفتن کت شلوار تهیونگ رو بخرن)
ا.ت: نه...... خیلی تنگه......... اخه سورمه ای؟...... نهههه..... ارههههههههعهههه
تهیونگ: باشه بابا الان اینجا رو میزاری روی سرت
ا.ت: یاع یاع یاع یاع یاع یاع
تهیونگ: خب بریم حلقه بخریم
ا.ت: بریم
(این دوتا رفتن حلقه بخرن هعی)
تهیونگ: ا.ت این خیلی درشته
ا.ت: اره
تهیونگ: ا.ت ا.ت بیااا اینو نگاههه
ا.ت: باشه بابا الان اینجا رو میزاری روی سرت(اداش رو در میاره)
تهیونگ: مسخره
ا.ت: اسم بابات اصغره
تهیونگ: شوهر خاله ت کفتره
ا.ت: هعیی بیا اینو بخریم
تهیونگ: باشه خیلی خوشگله
(حلقه هم گرفتن)
تهیونگ: ا.تتتتت تالارررررر
ا.ت: باشه
(رفتن ماشینشون رو تزئین کنن!)
تهیونگ : خب اینم تموم شد
ا.ت: ااره
تهیونگ: حالا بریم تالار رزرو کنیم
ا.ت: باشه

(رفتن برای تالار)
تهیونگ: خیلی کوچیکه،.... ـ
ا.ت: خیای بزرگه.......
تهیونگ: شلوغه.....
ا.ت: خیلی این خشوگلههه
تهیونگ: ارههههههه
(خب تالار هم گرفتن)
تهیونگ: حالا بریم خونه ساعت ۵!
ا.ت: بریم فقط بخوابیم!
تهیونگ: اره
ا.ت؛ بریم
تهیونگ: راستی ا.ت فردا ساعت ۸ صبح برو ارایشگاه
ا.ت: باشه حالا چرا هشت؟
تهیونگ: عزیزم هنوز
فیلم عروسی
عکس برداری
مونده
ا.ت؛ باشه
[فلش بک به توی خونه]
مامان تهیونگ :.........
ادامه با ۴ لایک
دیدگاه ها (۰)

#ازدواج_اجباریپارت: 6مامان تهیونگ: چ عجب اومدین ا.ت: ههتهیون...

رمان جـבیـב בاریممم هوووونام رمان: #ماه_من🫀تعـבاـב پارت ها؛ ...

#ازدواج_اجباری پارت: 5که ا.ت رو مهکم تو بغل خودش کشید و مهکم...

#ازدواج_اجباریا.ت: تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگتهیونگ: هاااا چیهه ج...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

Between the Tides³²یک هفته بعد تهیونگتو دفترم بودم تق تق تق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط