کاش هرگز ندانی

کاش هرگز ندانی
هوا چه بارانی است
نفس چه سنگین ...
و کوچه‌ها چه بی‌ حادثه اند
و خانه زندانی
که پشتِ زنگار پنجره اش
انتظار ماسیده !

و کاش ندانی
تمام این سال ها
مرگبارترین فصل‌ها پاییز بوده است !

سالهاست که نیستی
دلگیرم از نبودنت
...اماهنوز
لحظه هایم باحس بودنت طوفانی میشود
انقدر باحس بودنت سرکرده ام
که گاهی دنبالت میگردم
اما تو حتی
درخواب هم سراغم نمیایی
و کاش هرگز ندانی
مشقتِ شب‌های بی‌ تو را مانوس شدن
مرگی ‌ست هزار باره
محو شدنی غم انگیز !

آرام آرام
بی‌ امان
و هزار باره
دیدگاه ها (۱)

میگویند چقدر غمگینی؟ چقدر ساکتی؟ چرا چشمانت همیشه خیس و اشک ...

رابطه هایی هم هستند برای تمام نشدن. برای بی نشان ادامه داشتن...

حرفی از آسمان نیست،حرفی ازینکه آغوشت را بغل کنم و اوج بگیرم ...

چمــدان را بســتیتمــام شال گردن های دنیــا را قرض گرفتیو تم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط