شریعت مسیح چه بود؟

می‌دانیم که مسیح (ع) ناجی قوم بنی اسرائیل بود و آمده بود تا قوم یهود را که تماماً در شریعت شاقّه موسی که دچار نفاق شده بودند برهاند در واقع او پیامبر کمال رحمت و بخشایش ومحبّت بود و می‌گفت: به من ایمان آورید و مرا دوست بدارید تا زنده و رستگار شوید همین و بس! در واقع او شفیع بزرگ بود که می‌خواست مردم را از ناتوانی در دین برهاند. او آورنده هیچ شریعتی نبود. آنچه که در طی قرون و اعصار در کلیساها شکل گرفت و تبدیل به یک دستگاه بغایت بغرنج و پیچیده تر از آئین موسی شد و شریعت مسیح نام گرفت محصول آن روحانیت یهود بود که به‌واسطه جبرهای زمانه اسماً از یهود به مسیحیت گردیده بود درست مثل آن یهودی که در صدر اسلام از روی ناچاری و سودای قدرت به اسلام گرویدند و همان ماجرا را در اسلام پدید آوردند و بسیاری از باورهای مشرکانه و آداب منافقانه یهود را لباس اسلام پوشانیدند که در تاریخ اسلام موسوم به «اسرائیلیات» است که یکی از بغرنج ترین وظایف علمای راستین جهان اسلام را تشکیل می‌دهد که این پدیده را از بطن اسلام کشف وخارج کنند‌.
آنچه که مسیح آورد و گفت همان سخن و مکتبی است که امامان ما احیایش نمودند. علی (ع) نیز عین همین سخن مسیح را بارها بر زبان آورد که: به من ایمان آورید تا بخشوده شوید. و یا سخن مشهور پیامبر اسلام که: محبّت علی (ع) موجب نجات از دوزخ است‌.
وامّا مسئله اینست که چگونه محبّت به مسیح (ع) وعلی(ع) وکلاً اولیای خدا موجب نجات از عذاب و رستگاری می‌گردد. آیا این امر بدان معناست که آدمی‌اینها را دوست بدارد و سپس هر کاری که می‌خواهد بکند ولی بخشوده می‌گردد؟ چنین باوری متأسفانه برکل مسیحیت حاکم است (به استثنای چند فرقه بسیار کوچک‌) و مشابه آن در جهان تشیع نیز رایج است خاصّه در فرقه‌های درویشی‌. ودرست به همین دلیل شاهد اشدّ تبهکاریها و پلیدیها و جنایات از بطن پیروان چنین باورهائی هستیم‌.
این یک قانون طبیعی است که آدمی‌هر کسی را جداً و قلباً دوست بدارد بطور اتوماتیک به راه وروش آنان علاقه مند شده و بتدریج شبیه آنان می‌شود. آدمی‌همواره دارای خلق و خوی محبوب خود می‌شود. بنابراین هر که ادعای محبّت مسیح یا علی یا دیگران را دارد ولی فاسق و فاجر و تبهکار و کذّاب است عملاً خودش را رسوا می‌کند که اتفاقاً نه تنها این مردان را دوست ندارد بلکه بسیار هم دشمن می‌دارد و خداوند هم بالاخره رسوایشان می‌کند همان‌طورکه امروزه شاهدیم که بخش عظیمی‌از داعیان مسیحیت علناً به‌واسطه تهمتهائی که به او می‌زنند و شبهاتی که در مورد هویت او طرح می‌کنند او را انکار می‌کنند. همین امر را در برخی از فرقه‌های درویشی وعلی اللهی هم شاهدیم. در واقع بقول دکتر شریعتی اینان شیعیان اموی هستند. همان‌طورکه این نوع مسیحیان هم مسیحیان یهودی هستند. همان‌طورکه ادعای خدا و پسر خدا بودن مسیح را هم اینان به راه انداختند و ادعای خدا بودن علی را هم عمرعاص و معاویه براه انداختند تا پلیدیهای خود را موجه سازند که: «علی خداست و نمی‌توان مثل خدا بود!» در واقع محبّت مردان خدا موجب آسان شدن وعملی شدن بی ریا و زجر احکام فطری دینی می‌شود و انسان در دین صادق می‌گردد. این محبّت به معنای انکار شریعت نیست بلکه امکان شریعت است.
📗 عنوان :دائرة المعارف عرفانی،جلد ششم،فصل اول
✏️مؤلف : استاد علی اکبر خانجانی
📆 تاریخ تألیف :1389 ه.ش
🔽لینک دانلود این کتاب :
https://www.khanjany.org/theosophical-encyclopedia
دیدگاه ها (۰)

«چند راز دربارۀ دروغ و ریا»

برای چه زندگی می‌کنی؟

آيا براستي كل اين خلقت، اتفاقي و بي هدف و بي صاحب است؟

عورت‌‌پرستی اساس شیطان‌‌پرستی است!

امام زمان کیست؟ | قسمت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط