تحت تعقیب

از زبان شدو



سونیک : دست نگهدار شدو
من: سونیک.....
اون مردی که خرگوشه (پدر کریم 😁😁😁)
تبرشو میبره بالا ی سرم هنوز دست کریمو ول نکردم
یهو خرگوشه بی خرکت وایساد به من خیره شد.
بعدش افتاد
یه خنجر پشتش فرو رفته بود . رنگ سونیک پریده بود
سونیک : کار تو بود شدو ؟
من:نه.... قسم میخورم کار من نبود ..
یعو روژ از دل تاریکی اومد سمتمون
روژ : حدف گیریم چطور بود شَد ؟(نگاه به سونیک)به به دوست جون جونیتم اومده نجاتت بده
یهو کریم که تا الان ساکت بود داد زد : تو بابامو کشتی ... بابا...
بعد یهو بیهوش میشه از ترس و ناراحتی
شدو بغلش میکنه و کتشو میپیچه بهش
شدو : ببین وی کار کردی اگه اینکارو نمیکردی خودم مردرو بیهوش میکردم
روژ : خب حالا ... باید ببریمش پیش مامانش ارم گفت باباش کجاست میگیم نمیدونم اگه خود دختره چیزی گفت میگیم توهم زده...
سونیک : نه نمیتونیم ..... مامانش وانیلا ... مرده ..
(نوازش کریم) ( پایین انداختن سر ) هفته پیش مرد .





ببخشید خیلی کوتاه شد
دیدگاه ها (۹)

فرم نهایی زندگی

اقلب شخصیتای سونیکی

اگه میخوای نویسنده بشی... بذار یه چیزی بهت بگم

تحت تعقیب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط