فقط برای خداحافظی

فقط برای خداحافظی.
غزلی از زبان فاطمه عماد مغنیه،خواهر شهید؛خطاب جهاد عماد مغنیه
..
.
و باد می زند آتش به دامن گلزار
به دست قوم یهود و شقی ترین اشرار
.
هنوز کرببلایی شدن پر از سِرّ است
وعشق می چکد از گوشه ی لبت ... انگار
.
بخند ... خنده ی گل دیدنیست... اما حیف
خزان به باغ رسیده ، چیکده اشک انار
.
پدر که رفت شدی شیر مرد حزب الله
جهاد ... آینه ای از عماد... و این تکرار
.
علی اکبر بابا و حاج رضوان ها
شدی فدایی زینب و حیدر کرار
.
برو... هوای پریدن تو را هوایی کرد
زمین بماند از آنِ هجوم آن کفتار
.
و کهکشان نگاهت کبوتری شده است
و کربلای تو جولان، شروع این دیدار
.
بمان که بوسه زنم بر پر شکسته ی تو
فقط برای خداحافظی... فقط یکبار
.
سلام فاطمه را هم ببر به سوی عماد
بگو که زینبی ام ... ایستاده ام سردار
.
جهاد مغنیه تکرار می شود - برخیز
الا برادر من ... ذوالفقار را بردار
.
خبر دهید به دشمن ، ادامه خواهد یافت
جهاد ، تا سحرِ دیدنِ رخِ آن یار...
.
دیدگاه ها (۲)

بسم الله الرحمن الرحیم . سکوت کردی و نشستیم منتظر بودی سرباز...

وقتی که خسته ام...که خراب است حال من وقتی که سنگ خورده فراو...

یکی میشه مسی و واسه آزادی فرمانده اسرائیلی میره بازی دوستانه...

به دنبال نامه مقام معظم رهبری به جوانان غرب: ✅ برای رهبرم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط