حالا که صورتت را

حالا که صورتت را
واتس اپ برایم می آوَرد ،
صدایت را ، سیم تلفن
جانم را ، از هر کجای دنیا بشنوی
بوی جان میدهد ،
صوتی و تصویری اش شاید بچسبد ؛
بوسه را می گویم
سلامَ ت هم آخر به سلامت برسد
با این چای دارچینی داغ
که فقط می شود تعارف کرد
با این پشتی که دلش برای پشت تو تنگ شده
با این برنج دم سیاهِ سفید ِزعفرانی
با این کاکتوس که بی تو آنفارکتوس زد
با سایه ات که شبها روی سقف راه میرود
چه کنم ؟
حال مادربزرگ را دارم این شبها
دونفر بود با تنهایی !

_ ملیحه ترکمن زاده _


#خاص
دیدگاه ها (۲)

️اون موقع ها که خيلی جوون بودم و همه دور سفره جمع می‌ شديم، ...

🌸 صدا كردم خدا را گفتم ابراهيمي برايم بفرست با تبر، موسايي ب...

مادربزرگم شاعر نبود؛سواد خواندنش را هم نداشتاما ديزي خوب بار...

چایی روضه ات عجب حال و هوایی دارد اقا جانم بفدایت یا حسین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط