مرحله پنجم اعزاداری پارت

مرحله پنجم اعزاداری پارت 41

داشتیم میرفتیم سمت ماشین که گوشیه جونگ کوک زنگ خورد
ـ کیه؟
جونگ کوک ـ شماره ی ناشناس
ـ اخرش چنده؟
جونگ کوک ـ 5422
ـ یونجون عه
گوشیو داد بهم جواب دادم
ـ الو؟
یونجون ـ سلام خوبی؟
ـ من خوبم تو، یونجو، اجوما، خاله، خوبین؟
یونجون ـ همه خوبیم خاله میخواد باهات حرف بزنه
ـ اخه الان؟
خاله ـ اره الان
ـ سلام اونی
خاله ـ اونی زهر مار، چرا نیومدی اینجا؟
ـ ببخشید دیگع اما حالم خوبه نگران نباش
خاله ـ اخ از دست تو
ـ به هر حال فردا برمیگردم خونه ی خودم
خاله ـ خوبه، اون زنه که کاری باهات نکرد؟
ـ نه بابا
خاله ـ فردا هم که ماموریت داری، از جیهیون شنیدم
ـ اره، با یونگ رو سوجین و من با اعضای تیمم
خاله ـ اوهوم، فردا صبح یه سر بهت میزنم
ـ باشه، خدافظ
خاله ـ خدافظ
گوشیو قطع کردم دادمش به جونگ کوک
ـ به خیر گذشت
جونگ کوک ـ بریم؟
ـ اره بریم
سوار ماشین شدیم جونگ کوک منو برد به یه پارک، جای خوبی بود
ـ اینجا چه خوبه
جونگ کوک ـ اوهوم، هر وقت از ادمای دورم خسته میشم میام اینجا
ـ پس از این به بعد منم میام اینجا، وایب خوبی داره
داشتیم راه میرفتیم که...
میچیمیا ـ سنسی؟
دیدم دایچی و میچیمیا اینجان
ـ بچها ها شما اینجاچیکار میکنین؟
دایچی ـ راستش امروز سالگرد منو میچیمیاس
دیدگاه ها (۰)

مرحله پنجم اعزاداری پارت 42ـ عاا سالگردتون مبارک میچیمیا ـ م...

مرحله پنجم اعزاداری پارت 43 (همراش اهنگI can't get you of my...

مرحله پنجم اعزاداری پارت 40الان تا پارت چهل گذاشتم من ازتون ...

مرحله ی پنجم اعزاداری پارت 39دلم میخواس دستشو بگیرم دستمو او...

رمان عشق و نفرت جنبه ندارید لطفاً نخونیدپارت۸ویو ات : ما رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط