زن سرجایش خشک شد

زن سرجایش خشک شد
این مرد جوان همان کسی بود که...‼️

زن عجله داشت تا به قرار هفتگی اش برسد. 
چادرش را مرتب کرد و به راهش ادامه داد . 
کمی آن طرف
دو تا دختر توجهش را جلب کردند. 
پوشش نامناسب و آرایش عجیب شان باعث شده بود که زن بی خیال عجله ای که داشت بشود و قدم هایش را آهسته تر کند .

پسر جوانی خودش را کنار آن دو دختر رساند
و شروع کرد به خندیدن و حرف زدن و شماره دادن .
دخترها هم بدشان نمی آمد و مقاومتی نمی کردند . 

زن انگار یادش آمده باشد که عجله دارد ،
چشم از صحنه ی ناهنجاری که می دید برداشت و قدم هایش را تندتر کرد. 
یکدفعه مردی با سرعت زیاد جوری از کنارش عبور کرد که نزدیک بود با او برخورد کند . زن چادرش مرتب کرد وبه تندی به سمت مرد برگشت . 
قبل از آنکه زن اعتراضی بکند ، مرد جوان دستش را روی سینه اش گذاشت ،
کمی خودش را به نشانه ی ادب و احترام خم کرد و در نهایت متانت درحالیکه چشمانش به نشانه ی ادب به پایین دوخته شده بود گفت : شرمنده ام خانم ببخشید متوجه شما نشدم . 

زن سرجایش خشک شد .
این مرد جوان همان کسی بود که چند لحظه قبل داشت با آن دخترها باجسارت و شوخی رفتار می کرد.‼️

️حجاب مصونیت است خواهرم☺️
امنیت و آرامش را همراه خود دارد.

❤️کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است❤️

#دختران_چادری
دیدگاه ها (۶)

سوال:میخوام توبه کنم واز فکر گناه خلاص شم.میخوام تنهاییم روب...

ادامه ی پست قبلی ...پاسخگاهی پیش می آید که فکر بیمــــاری یک...

#تلنگر 132 تنها راه نزدیکی به خدا عبادت اوسترسیدن به قرب خد...

بیا فکر کنیم حجاب محدودیت است،من ازادانه عاشقت هستم ای زیبات...

دستمال شیکی از جیبش درآورد و مشغول برق انداختن دو چشم مار که...

black flower(p,285)

P36 ا.تتو ماشین حرفی بینمون نبود و فقط صدای آروم موزیک بود ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط