من هرگز نخواستم که از عشقافسانه یی بیافرینم

من هرگز نخواستم که از عشق،افسانه یی بیافرینم
باور کن !
من می خواستم که با دوست داشتن،زندگی کنم
کودکانه و ساده و روستایی ...!

📖بار دیگر شهری که دوست میداشتم #نادر_ابراهیمی #کتابخوانی #بخون
دیدگاه ها (۵)

تاریخ را تنها خرده دروغ‌های خنده‌آورِ تاریخی قابل تحمل می‌کن...

عزیز من!زندگی، بدون روزهای بد نمی شود؛بدون روزهای اشک و درد ...

بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم باقی بماند. خواهش می‌کنم! مخوا...

آتش، بدون دود، رمان بلندی است اثر نادر ابراهیمی که در هفت جل...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

دل به دستت داده‌ام ، مشکل که برگردانیمچند وقتی میشود ، دور ا...

ملکه قلبم پارت۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط