شده ای شبیه آرزوهایم

شده ای شبیه آرزوهایم
نوشتن از تو مرا شاعر میکند
نام خود را از لابه لای واژه هایم می شنوی؟
سطر به سطر عطر تورا میدهد.

هر روز من و قلم
دست در دست هم
کافه های شهر را برای نوشیدن
یک فنجان قهوه از تنگ بلورین چشمانت
با مشتی از کلمات تلمبار شده
که از برگ های بر باد رفته ی
دفتر عمر زنی تنها مینویسد
را قدم میزنیم.
دیدگاه ها (۰)

نمی داند دل تنها،میان جمع هم تنهاستمرا افکنده در تُنگی،که نا...

پرم از تو مثل لذت یک جاده از نوازشهای نور خورشیدمثل هیاهوی ع...

کاش با من بودیتا تنهایی ام را به شبسکوتم را به شاخه های خیس ...

برایت خواهم نوشتاز صبوری من و جای خالی تودلم میخواهدبدانم هر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط