قسمت نهم

قسمت نهم
الستر : لوسیفر استراحت کن الان نباید تکون بخوری
لوسیفر : بقیه خوبن
الستر : به غیر از تو و آنجل همه خوبن
لوسی:آنجل چش شده
الستر:اون هم مثل تو توی سوق از سخره زیر آوار رفته ولی هاسک مراقبشه
لوسیفر:هه اینا همونی نبودن که داشتن تو هتل همو میخوردن
الستر: لوسیفر بهتره به من و خودت هم نگاهی کنی توهم همونی مگه نبودی که داشتی قبل از سقوط داد و بیداد میکردی
لوسیفر: ببخشید
الستر:چی گفتی
لوسیفر: گفتم ببخشید من کنترلم رو از دست دادم
الستر : منظورم این نبود که ازم عذر خواهی کنی پادشاه غرور اما باشه معذرت خواهیت رو میپذیرم
چارلی:الستر میشه یک لحظه از اینجا بری با بابام کار دارم
الستر: با کمال میل چارلی
چارلی :بابا حالت چطوره خوبی
لوسیفر: من خوبم ولی این جا نمیتونم خودم رو درمان کنم
چارلی : چرا من رو تو حساب کرده بودم میتونی برامون پرتال بزنی
لوسیفر: این جا منطقه جادو ممنوع هستش من اینجا کاری از دستم بر نمیاد
چارلی: یعنی چی پدر
قسمت دهم
لوسیفر : یعنی اینجا پر از افراد و موجودات خطرناک هستش اینجا از ساعت ۱۰ شب به بعد شما توی خطر خیلی بزرگی میوفتی فقط اگه سرو صدا کنی
چارلی : بابا تو باید درمورد اینجا الان با همه‌مون صحبت کنی تو بهتر از هر کسی جهنم رو میشناسی
باشه چارلی تو برو بقیه رو جمع کن تا من هم بیام بیرون همه چیر رو براتون توضیح بدم
چارلی از چادر بیرون میره و همه رو صدا میکنه میگه: همگی جمع بشید اینجایی که هستیم بشدت خطرناک جوری که پدرم اینجا رو منطقه جادو ممنوع کرده باید خوب به حرف های پدرم گوش کنید
همه با استرسی که از حرف های چارلی گرفته بودن به پیش چارلی میان حتی آنجل با اون وضع ناسالمش
انجل: لعنتی الان با این اتفاق‌هایی که برام افتاده هم شغلم تو خطر میوفته هم جونم با گفته های چارلی
لوسیفر: آروم از چادور بیرون میاد
لوسیفر : خب خب همگی به من گوش کنید
میدونم حالتون بخ خاطر اتفاق هایی که افتاده بده ولی باید چند نکته رو هم بدونید
اینجایی که ماهستیم منطقه جادو ممنوع هستش
قسمت یازدهم
الستر : یعنی چی
لوسیفر اینجا محل زندگی فرشتگان وحشی و جهنمی هستش بهشون فرشته های جهنم میگن موجوداتی قوی تر از شیاطین و فرشتگان عادی
از سرو صدا بدشون میاد معمولا ساعت ۱۰ شب بیرون میان وای به حال اونی که با سرو صداش عذیتشون کنه من به خاطر مرگ و میر های شدید توی این قسمت از جنگل رو به عنوان منطقه جادو ممنوع و منطقه ورود ممنوع کردم
آنجل: من دارم کم کم میترسم
لوسیفر : من هم میترسم آنجل چون اون ها شاید جادوشون متوقف شده باشه ولی دندون های تیزشون حرکات وحشیانشون کنترل نمیشه حالا سعی کنید این چادر هارو همه یکی کنید حتی اونی رو که اضافه برداشتید هم به این چارد ها وصل کنید سریع
و بعد کلی چوب آب و مواد غذایی جمع کنید
زود باشید آنجل توهم بیا پیش من
آنجل به پیش لوسیفر میره و قیه سریع دست به‌کار میشن
لوسیفر: آنجل خوب میدونی بخ خاطر آسیب هایی که دیدیم نمیتونیم از خودمون محافظت کنیم
آنجل : آره میدونم
لوسیفر : با هاسک خوب باش اون میتونه از تو مراقبت کنه برای بک بارهم که شده به حرف من گوش کن با اون خوب باش من و تو و همه‌ی اعضا توی موقعیتی نیستیم که بخواییم باهم دعوا کنیم دشمنی کنیم
آنجل: سعی خودم رو میکنم
لوسیفر: امیدوارم
دیدگاه ها (۴)

یا امام حسین

تو برام خورشید بودی...توی این دنیای سرد...گونه های خیسمو دست...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط