تو شعر مینویسی و

تـو شعـر مینویسی و
من عاشـقانه آنهارا میخوانم
قالبِ شعرت به قلبم آرامش میدهد
واژه ها بطور شگفت انگیری هم ردیف شده اند....
سبکے اسرار آمیز ...
ڪه برای یافتن ناشناخته ها
تو را بدنبال خود میڪشاند...
و در نهایت سبڪبالی ...
پاسخت را ...
بر فراز باغِ آرامش می یابی ....
من با اشعارت ...
به جاودانگی....
بـتو میرســـم...
دیدگاه ها (۱)

پاییزی تر از چشم های آبانی توکدام فصل است؟کدام بهار است که ا...

#شب که می شودپاییزِ #دلم را با شربتِ #سرخِ لبانت#رنگ‌ می زنم...

آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم”یا شاید اصلا به ...

اغلب ما "سواد رابطه" نداریم...بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدمها ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط