شاهنامه نوشیروان کلیه و دمنه پادشاهیخسرونوشیر

#شاهنامه #۱۲۳ #نوشیروان #کلیه‌ و دمنه #پادشاهی_خسرو_نوشیروان

‍ پیدا کردن کلیله‌ودمنه در هند و فرستادن آن به ایران توسط برزویه طبی
شادان برزین گوید : برزویه طبیب روزی به نزد کسری رفت و گفت :
امروز در دفترچه هندوان مطلبی دیدم که نوشته بود : گیاهی است رخشان چون پرند رومی که اگر بر مرده بریزی زنده می‌شود و به حرف می‌آید اگر شاه اجازه دهد من به هند بروم و آن گیاه را بیابم . شاه نامه‌ای به رای هند نوشت و خواست تا مساعدت کند که برزویه به آن گیاه دست یابد و نامه را با هدایا و تحف فراوان به برزویه داد تا به نزد رای هند ببرد. برزویه به نزد رای هند رسید و نامه و هدایای شاه را به او داد . روز بعد برزویه همراه تعدادی از پزشکان هند به کوه رفتند و هر گیاه رخشانی یافتند و بر مرده پراکندند ، زنده نشد و چون برزویه دید که نتیجه‌ای از این سفر نگرفته است بسیار مشوش شد و از دانشمندان پرسید : کسی داناتر از خود سراغ ندارید ؟ گفتند : پیریست که از ما بزرگ‌تر است شاید او چیزی بداند . برزویه به نزد آن پیر رفت و از رنج‌هایش یادکرد . پیر فرزانه گفت :ما هم بسیار دنبال این گیاه گشتیم ولی پیدا نکردیم تا فهمیدیم :
اما دفتری در میان گنج‌های شاه است که کلیله نام دارد . این دفتر که راهنمای تو خواهد بود حکم گیاه است پس برزویه نزد رای هند رفت و گفت : شنیدم کتابی به نام کلیله است که به رمز همان گیاه است پس آن کتاب را به من دهید . رای هند مشوش شد و گفت : کسی تاکنون آن کتاب را از ما نجسته است اما چون نوشیروان می‌خواهد حرفی نیست ولی باید نزد ما بخوانی و از روی آن ننویسی .برزویه پذیرفت . کلیله را آوردند و برزویه کتاب را هرروز می‌خواند و توسط نامه به دری می‌نوشت و برای شاه نوشیروان می‌فرستاد . وقتی رسیدن نامه را از نوشیروان دریافت کرد نزد رای رفت و خداحافظی نمود و با هدایای فراوان به ایران بازگشت و هرچه را دید برای شاه گفت . شاه هدایای فراوانی به او داد اما او فقط جامه‌ای را پذیرفت . شاه پرسید : چرا نپذیرفتی ؟ برزویه گفت : همین‌که در خدمت شما هستم و جامه‌ای از شما دارم کافی است . تنها آرزوی من این است که بوذرجمهر کلیله را به پهلوی در دیوان بنویسد تا همه بدانند که من کلیله را با چه رنجی از هند به ایران آوردم و یادگار بماند . شاه پذیرفت و کتاب کلیله مدت‌ها در دربار قرار داشت و بعد از حمله تازیان در زمان مأمون به تازی ترجمه شد و سپس در زمان نصرالله منشی به فارسی دری ترجمه شد و زمانی بعد این کتاب را رودکی به نظم درآورد

@hakimtoosi
دیدگاه ها (۳)

#شاهنامه #۱۲۴ #نوشیروان‍ خشم کسری از بوذرجمهرروزی کسری برای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط