که یهو

که یهو

کاکوچو در رو باز مرد اون دوتا مردارو گرفت و تا خد مرگ کتک زد بعد رفت سمت ات
لبای ات رو برداشت و بهش پوشوند

کاکوچو: نباید بزاری هر مردی دلش خاست بهت دست درازی کنه
حالت خوبه کاریت نکردن که؟
ات: نه حالم خوبه


کاکوچو: چند تا سوال دارم ازت
ات؟ چه سوالی
کاکوچو: چطوری با ران اشنا شدی و چرا اون رو انتخاب کردی
ات: اون منو از پدرم خرید
و من اصلا نمیشناختمش فقط اون همیشه میاومد به کافه ای که من توش کار میکنم
و همش زل میزد بهم
کاکوچو: یعنی تو انتخابش نکردی
ات: نه


کاکوچو: تو لیاقت بیشتر از رانه
میخای مال من باشی
ات: چی 😳
کاکوچو: نمی زارم نارحت بشی هر کاری برات میکنم تا اخر عمرم عاشقت میمونم

ات: ران اجازه نمیده به پسرا نزیک بشم چه برسه به تو
کاکوچو: پس اگه نظرت عوض شد و به کسی نیاز داشتی که واقعا دوست داشته باشه من اینجام
هازرم تا عمر دارم منطزرت بمونم


کاکوچو اینو گفت و از اتاق بیرون رفت




پایان این پارت


برای پارت بعد ۱۵ کامن و ۱۵ لایک 👍
دیدگاه ها (۸)

بچه ها دم حمتون گرم که حمایتم میکندیدببخشید بعضی تصویر ها کا...

اهنگ مورد علاقه من کیا اهنگو شنیدن؟

وای نیما تکیدو خیلی خوبه هرکی میشناسدش تو کامنتا بگه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط