ویلای من

ویلای من
Part 11
اون مونا بود
دستش تفنگ بود
با اون نیشخند کثیفش...
تفنگ رو روی سر شوگا‌ گذاشت
ات: این کارو نکن( گریه)
مونا:.. هه.. خیلی عاشقشی.
ات: ن..نکن
مونا: تو همه ی نقشه ی منو از بین بردی.. قرار بود با‌پول شوگا با عشقم از اینجا فرار کنم(عربده)
ات: منو بکش.. شوگارو نکش
مونا: هه.. حتما
ماشه رو فشار داد و تیر توی سر شوگا خلاص شد(دور از جونششششش)
ات با گریه شدید به سمت شوگا رفت
ات: شوگا.. منو تنها نزار.. بگو که منو تنها نمیزاری( گریه و عربده)
مونا تفنگ رو پشت سر ات‌گذاشت و تیری به سر ات زد
مونا: خوب بخوابی دزد کوچولو

The end
گریتون گرفت💀😂
دیدگاه ها (۱۱۷)

تیزر فیکشن جدید

اسم: ارزش عشق به توان چند؟🦋ژانر: عاشقانه🦋شخصیت اصلی: تهیونگ...

ویلای من Part 10از زبان ادمیناون‌شب.. به زیبایی تموم شد.. به...

ویلای منPart 9شوگا: میشه پیشم بخوابی؟ات: چرا؟.. شوگا: دلم می...

گل وحشی منپارت ۲پدر ات: خفهههه شوووو...دختره ی هرزههه (و یه ...

پارت آخرآنچه گذشت: از دستشویی امدم بیرون که دیدم......یهو یو...

رمان جونکوک ( عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط