Lovely baby

Lovely baby
Part ۱۷
***
هانا؛ وایی ( نفس عمیق) بلاخره خوابید..هوففف
کوک:😅..من خوابوندما به تو چیشد؟
هانا: برو بابا من اینجا...اصلا ولش کن.. خسته ام. از صبح دارم باهاش ور میرم
کوک: باشه بابا تو خوبی
هانا: خوابم میاد
لایلا: میخوای بخوابی؟
هانا: خیلی..فقط میخوام غش کنم
لایلا: بخواب..بیدارشدی شاید یه سوپرایزی داشته باشی
هانا: ؟
کوک:؟
ته:؟
لایلا: هانا تو بخواب!
هانا: هوم*
کوک: چیشده؟
لایلا: دو هفته بعد تولد هاناست..
کوک: میدونم..خب؟
لایلا: نظرتون چیه که تولدش رو اونجا جشن بگیریم؟
کوک: نمیدونم..
لایلا: آی من این شوهر گیری هانا رو گل بگیرم..خبب نمیخوای سواپرایزش کنی؟
کوک؛ اگه اجازه بدید منم واسش یه برنامه هایی دارم خانوم لایلا
لایلا: عع خب پس بتمرگ و بگو چیه و ببینیم چه گوهی بخوریم
کوک:...
لایلا:...
ته:..
****
هانا: اینجا چخبره؟.. چرا همه اینجا چبیدن؟
کوک: داریم واسه... ( برنامه ریزی کردن)
لایلا: سلقمه*... من میخوام مهمونی بگیرم مشکلیه
ته: خب فهمیدید؟
همه: آره
مینا: پسسس..( ذوق)
همه: هوشششش..
هانا: یونجین رو بغل کردم*.. شما ها چتونه؟
کوک: هیچی بابا
هانا: میرم پوشک یونجین رو عوض کنم بیام*
دیدگاه ها (۱)

Lovely baby Last Part کوک: بیام تو؟هانا: اوو بیا..تموم شدمکو...

Send me lovePart 1ا/ت: سلام..من ا/ت هستم و سه ساله که با جئو...

Lovely baby Part 1۶*سه ماه بعد*(عصر)یونجین: زدن زیر گریه* ها...

Lovely baby Part 1۵* (برگشتن خونه) موقع خواب*کوک: یونجین خوا...

پلیس. ابلیس. part ²⁰جونگ کوک : برید خدارو شکر کنید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط