life style
پارت 4
کوک: به بقیع گفتم ما نمیام اونا برن ا/ت رو نشوندم رو کاناپه و با دستم پای آسیب دیده اش رو گرفتم*
ا/ت: فکرشم نکن ( بغض)
کوک: میخوام ببینم!
ا/ت: نه نبیین.. سعی کردم پامو از دستش رها کنم مچ پام بود که دوبارع گرفت*
کوک: تکیه بده به کاناپه!
ا/ت : نههه
کوک: آروم پاش رو پیچوندم*
ا/ت: آآآآآآآییییییییییی
کوک: گوشممم
ا/ت: درد میکنهه( گریه)
کوک: زنگ زدم به مامانم بیان پیش بچه ها و وقتی اومدن رفتیم بیمارستان *
کوک: به بقیع گفتم ما نمیام اونا برن ا/ت رو نشوندم رو کاناپه و با دستم پای آسیب دیده اش رو گرفتم*
ا/ت: فکرشم نکن ( بغض)
کوک: میخوام ببینم!
ا/ت: نه نبیین.. سعی کردم پامو از دستش رها کنم مچ پام بود که دوبارع گرفت*
کوک: تکیه بده به کاناپه!
ا/ت : نههه
کوک: آروم پاش رو پیچوندم*
ا/ت: آآآآآآآییییییییییی
کوک: گوشممم
ا/ت: درد میکنهه( گریه)
کوک: زنگ زدم به مامانم بیان پیش بچه ها و وقتی اومدن رفتیم بیمارستان *
- ۲۱.۴k
- ۱۵ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط