شعر من وقتی که با تو عشق بازی می کند

شعر من وقتی که با تو عشق بازی می کند
در تنور داغ آغوشت، چه نازی می کند!!

در تو می پیچد تمام واژه های پیکرش
در میان بوسه هایت یکه تازی می کند

می شود آن کس که باید باشد و باید شود
عاشقی را پیش چشمت صحنه سازی می کند

مثل مجنون می شود در پاره ای از لحظه ها
چون که لیلا دائماً عاشق نوازی میکند!!

شعر من، آری تو باشی، جور دیگر میشود
وصف غم ها را فقط با فعل ماضی میکند!!

بی خیال درد و غمهای درونی می شود
چون تو هستی، ادعای بی نیازی میکند

❤ ️
دیدگاه ها (۴)

زیادی خوبی نکن!انسان فراموش کاراست!ازتنهایی اش که دربیایدتنه...

هر چقدر غصه بخوریدنیا پاسخی به دلت نمیدهد!شاد باش،شاد بودناگ...

یک فصل از یک قصه؟نه! این را نمی خواهممی خواهم از این پستمامِ...

و " دی "تنها دو حرفی سالمیان دو جین ماه استمثل " تو " که دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط