شریک سقف من نیستی بذار همسایه باشیم و فقط یک دونه دیوار

شریک سقف من نیستی، بذار همسایه باشیم و فقط یک دونه دیوار را شریکم باش

شریک عمر من نیستی، بیا هم لحظه باشیم و همین یک لحظه دیدار را شریکم باش

فقط در حد یک لبخند ، لبت را قسمت من کن؛ اگر خورشید من نیستی بیا شمعو روشن کن

تمنای شرابم نیست، یک جرعه آب شریکم باش؛ کنار چشمه رؤیا ، یک لحظه خواب شریکم باش

شریک زندگیم نیستی ، شریک آرزویم باش؛ اگر نیستی کنار من ، بیا و رو به رویم باش

سلامی کن گهگاهی به نام آشنا بر من ؛ همین اندازه هم بسه برای شور دل بستن

غزل خونم نباش ، اما به حرفی ساده شادم کن؛ اگر دیدی مرا بشناس، نمی گم این که یادم کن

یک عشق نابسامان را چه سامانی از این خوشتر؛ شکایت نامه دل را چه پایانی از این خوشتر
دیدگاه ها (۶)

ای آنکه دوست دارمت، اما ندارمتبر سینه می فشارمت، اما ندارمتا...

میون این همه سرگردونیدل من گرفته ماه پیشونیبیا باز دوباره بی...

به یاد آبجی فروغ عزیز و مهربونم که خاطرش همیشه برام عزیزهیاد...

دوستی شاید یک اتفاق ساده باشدکه گاهی آرام و بی صدا رخ میدهدک...

تک پارتی گذشته های تاریک

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت چهـارم🌷✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط