دوراهی پارت

#دوراهی #پارت١٨
سوار شدیم ساعت ۶/٣٠صبح بود
و تا میرسیدیم میشد ٧/٣٠
وقتی راه افتادیم بخاری رو روشن کردم
خیلی سکوت بود از تو اینه ک نگاهش کردم ب بیرون خیره شده بود
رادیو رو روشن کردم
^شمارو ب اهنگی از شهاب مظفری دعوت میکنم :
تو از چی دلخوری پرو نمیشه ریخت تو بالشای آجری
دلت گرفته و تفنگ سرپری از چی دلخوری
نه گریه داری و نه میشه خنده رو کشید به صورتت
گذشته هات هنوز نمیره تو کتت بغضه عادتت
الله من سفید دنیام سیاه الله دل نمیشه سر به راه
الله تنها تو انبار کاه هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباه
الله جونم آلوده ست ببخش دائم بهم زدن رو دست ببخش
الله من اصلا آدم بده لااقل تو مثل آدم مردنو یادم بده
 
مه گرفت دنیام گم شدی رفتی من صدات کردم وقتی میرفتی
تو قضاوت کن اشتباه هامو وقتی راه رفتی رد پاهامو
الله من سفید دنیام سیاه الله دل نمیشه سر به راه
الله تنها تو انبار کاه هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباه
الله جونم آلوده ست ببخش دائم بهم زدن رو دست ببخش
الله من اصلا آدم بده لااقل تو مثل آدم مردنو یادم بده

از تو اینه ک نگاهش کردم داشت گریه میکرد
+چیزی شده سایه خانم
نگاهی کرد انگار همین حرف باعث شده بود بغضش بترکه
با گریه گفت
×شب بدی بود ...
+بله اشتباه کردم ک شمارو با اون پسر فرستادم ....ببخشید
×ن فقط این.....من لحظه ای ک داشتم غرق میشدم خیلی بد بود
مادربزرگ خدابیامرزم اومد جلو چشمم زمانی ک کلا بیهوش شدم اومد جلو .....دستمو گرفت بغلم کرد بعد انگار خواست منو ببره دوباره نگام کرد و ولم کرد و گفت برگرد منتظرته ...نمیدونم کی رو میگفت مادرم پدرم کی؟!
من خوب فهمیده بودم ک کی رو میگ اما سکوت کردم نگفتم ک تا بهوش بیاد چقد التماس کردم
سایه گریه میکرد گفتم
+گریه نکن ....خداروشکر ک برگشتی همین کافیه ...
اما دست از گریه بر نمیداشت
+خواهش میکنم من ب اندازه کافی عذاب وجدان دارم ک چرا شمارو با اون فرستادم دیگ گریه هاتون نشه عذاب وجدان جدید
اشکاشو پاک کرد هنوز میلرزید ی ربعی ب سکوت گذشت تا اینک دیدم با اینک میلرزه از سرما شیشه روداده پایین نگاه کردمش و گفتم
+چی شده
ب قلبش اشاره کرد زدم بغل وپیاده شدم از صندوق اب اوردم و دادم دستش صورتشو شست
ی نیم ساعتی ک گریه کرد و هوا خورد اروم شد #کافه_رمان
دیدگاه ها (۱۳)

#دوراهی #پارت١٩راه افتادیم سمت خونه حالش خیلی بد بود از ی طر...

#دوراهی #پارت٢٠رضا بیدار شد و سلام علیکی کرد کمرم خشک شده بو...

#دوراهی #پارت١٧اروم اروم رفتم پشتش ترس تو چشمای سایه موج میز...

#دوراهی #پارت١۶راه افتادیم راه ی خورده دور بود از تو اینه ب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط