قهر شدید پارت ۱۳ و پارت اخر

تو اسمت جیسو هست؟؟؟
جیسو خیلییییی شوکه شود گف
جیسو:اره معلومه اره اره تو تو منو میشناسیییی؟؟؟
لیسا با هیجان گف: همه چی یادم اومده😭😭
جیسو خیلی شوکه شد خیلی زیاد گف: واقعا میگی کوک و جین میشناسیشون؟ هممونو میشناسی😯
لیسا:معلومه معلومه😭😭
جیسو رف بیرون از اتاق لیسا و ب کوک گف این خبر‌خوش رو
جیسو؛ کوک کوک ی خبر عالییییی لیسا همه چی یادش اومدهههههه :)
کوک: چی‌میگی داری شوخی میکنی
جین: دروغ میگیییی
جیسو گف:بیاید خودتون ببینیدددد😍😍
اونا رفتن تو اتاق لیسا اره واقعیت بود لیسا واقعا حافظش برگشته بود
همشون خیلی خوشحال شدن اما یکم از دستش ناراحت بودن ب خاطر کارایی ک کرده بود
کوک: لیسا الان خیلی خوشحالم اما یکم ناراحت چون ک تو کار بدی در حق‌ما کردی
لیسا خیلی ترسیده بود و هیجان داشت اون گف بریم خونه همه چیو براتون توضیح میدم


رفتن سوار ماشین جین شدن ب سمت خونه لیسا رف تو خونه و لباسای خونگی پوشید و نشست رو مبل کوک اومد بقلش کرد و بهش گف حالا توضیح بده بهمون ک چی شده
بود


#لیسا
ببینید ب پسری ب اسم یاش منو تهدید کرده بود و گفته بود اگر جلوشون نقش بازی‌نکنی کوک رو میکشم من مجبور بودم اینکارو بکنم تا جون تو در خطر نیوفته
#کوک

همه ی اینا بخاطر من بود منو ببخش😭😢

لیسا کوک رو بقل کرد و جین هم جیسو رو بقل کرد جیسو و لیسا وسط بودن و ب هم‌گفتن
(هیچی دوستیمونو بهم نمیزمه)
😎😎😎

پایان این فیک😍
امیدوارم از این فیک خوشتون اومده باشه😅❤