باز هم تاریکی بر روشنی روز غلبه کرد
باز هم تاریکی بر روشنی روز غلبه کرد
و مرا در دریای خاطرات غرق ساخت؛
پیش از آخرین نگاه
پیش از آخرین پایان...
داشتن تو رویایی شیرین بود
که به پیچکهای سبز روحم گره خورد
میدانستم این جهان، صحنهای فریبنده است
اما خواستم فریب بخورم...
چون میان اشکها و دروغهای آغشته به غم،
عشق ما تنها حقیقتی بود
که جانم را به آتش کشید..
میدانستم پایان این مهمانی باشکوه
در تاریکی کمین کرده است،
اما نه... هرگز قبول نمیکنم
- عشق
دروغ نبود...
وقتی حتی رویای بودنت
به رگهای روحم حیات دوباره میبخشید
وقتی در میان هیاهوی این دنیای دورو،
تنها تو صداقت روشن من بودی
پس به من نگو
-عشق
دروغ بود...
چون حتی اگر بارها از دل ثانیههای سوخته ام
متولد شوم
باز هم تکرار تو را زندگی خواهم کرد؛
چون
-تو
تنها حقیقت این دروغ زیبا بودی.. .
"Marie's writings "
و مرا در دریای خاطرات غرق ساخت؛
پیش از آخرین نگاه
پیش از آخرین پایان...
داشتن تو رویایی شیرین بود
که به پیچکهای سبز روحم گره خورد
میدانستم این جهان، صحنهای فریبنده است
اما خواستم فریب بخورم...
چون میان اشکها و دروغهای آغشته به غم،
عشق ما تنها حقیقتی بود
که جانم را به آتش کشید..
میدانستم پایان این مهمانی باشکوه
در تاریکی کمین کرده است،
اما نه... هرگز قبول نمیکنم
- عشق
دروغ نبود...
وقتی حتی رویای بودنت
به رگهای روحم حیات دوباره میبخشید
وقتی در میان هیاهوی این دنیای دورو،
تنها تو صداقت روشن من بودی
پس به من نگو
-عشق
دروغ بود...
چون حتی اگر بارها از دل ثانیههای سوخته ام
متولد شوم
باز هم تکرار تو را زندگی خواهم کرد؛
چون
-تو
تنها حقیقت این دروغ زیبا بودی.. .
"Marie's writings "
- ۱۰.۶k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط