پارت

#پارت_61


اهورا و شهاب به هم نگا کردم ، که اهورا ادامه داد ...


+ یه نقشه دارم نگران نباش ..

- اما اگه چیزیش بشه چی

+، من نگرانیم بیشتر از تو نباشه کمترم نیس ، اون نوه امه .

اما من گوشم به این حرفا بدهکار نبود، اشکام راه خودسونو پیدا کرده بودن ، اینکه به خاطر من عزیز ترین کسم الا تو دستای اونا بود نابودم میکرد ....

- چی کار باید بکنم ؟

+ یه سری مدارک بهت میدم خب ؟

- بله

+ بعدش اون مدارکو میبری پیششون ، ساحلو که تحویل گرفتیو رفتی ما حمله میکنیم ...

- اگ بو ببرن چی

+ قراره انقد ترسو باشی ؟؟

- معذرت میخوام

+، نمیخواد اینو بگی ، فقط کارتو درست انجام بده


- چشم ...
دیدگاه ها (۳)

#پارت_62با هزار تا زحمت ، به هر بدبختیی که بود خودمو جم و جو...

#پارت_63 تفنگشو در اوردو سمتمون گرف خواست شلیک کنه بهم که ...

#پارت_60از حرف تعجب کردو منتظر بهم نگا کرد که ادامه بدم ...+...

#پارت_59""آرتام"" طبق معمول ریدم ، ولی خدایی خیلی بامزه شده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط