روی خاک

روی #خاک
هرگز آرزو نکرده ام
یک #ستاره در #سراب آسمان شوم
یا چو #روح برگزیدگان
همنشین خامش #فرشتگان شوم
هرگز از #زمین جدا نبوده‌ام
با ستاره آشنا نبوده‌ام
روی خاک ایستاده‌ام
با تنم که مثل #ساقهء گیاه
باد و آفتاب و آب را
میمکد که #زندگی کند #بارور ز میل
بارور ز #درد
روی خاک ایستاده‌ام
تا ستاره ها #ستایشم کنند
تا نسیمها #نوازشم کنند
از دریچه‌ام #نگاه میکنم
جز #طنین یک ترانه نیستم
#جاودانه نیستم
جز طنین یک #ترانه آرزو نمیکنم
در فغان #لذتی که پاکتر
از #سکوت سادهء غمیست
آشیانه #جستجو نمیکنم
در تنی که شبنمیست
روی زنبق تنم
بر جدار کلبه‌ام که زندگیست #یادگارها کشیده اند
مردمان رهگذر: #قلب تیرخورده
شمع واژگون
نقطه‌های ساکت پریده رنگ
بر حروف درهم #جنون
هر لبی که بر #لبم رسید
یک ستاره #نطفه بست
در شبم که می‌نشست
روی رود یادگارها
پس چرا ستاره آرزو کنم ؟

این ترانهء منست
- دلپذیر دلنشین
پیش از این نبوده بیش از این
دیدگاه ها (۸)

#ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ !..ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﭼﻪ #ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯽ ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮ...

‌یک روزهایی ...از همان اولش حالَت #خوب است ..و این خوب است ....

آه ای #زندگی منم که هنوز با همه #پوچی از تو لبریزم نه به فکر...

‏هیچ کس نباید بدونه چقدر میتونی #صبور باشی ،چقدر میتونی #مهر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط