مردی که دهان دارداما حرف نمی زندلب دارداما نمی بوسدمردی که با بینی اشهیچ چیزی را نمی بویدبا گوش هایشچیزی را نمی شنودمردی با چشمانِ غمگین و بازوانِ بلندکه نمی داند چگونه به آغوش بکشدمترسکی استکه گنجشک های من را فریب داده...!