گفتم خدا آخه این همه سخت چرا

گفتم : خدا آخه این همه سختے ؟ چرا ؟

گفت : « انَّ مع العسر یسرا »
قطعا به دنبال هر سختے ، آسانے است ...



گفتم : واقعا ؟!

گفت : « فإنَّ مع العسر یسرا »
حتما به دنبال هر سختے ، آسانے است ...



گفتم : خب خسته شدم دیگه ...

گفت : « لاتـقـنطوا من رحمة الله »
از رحمت من نا امید نشو ...



گفتم : انگار منو فراموش کردے !

گفت : « اذکرونی اذکرکم »
منو یاد کن تا یادت باشم ...



گفتم : تا کے باید صبر کرد ؟!

گفت : « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا »
تو چه مے دانے ، شاید موعدش نزدیک باشد ...
« انّی اعلم ما لاتعلمون »
من چیز هایے میدانم که شما نمے دانید ...



گفتم : تو بزرگے و نزدیکیت براے من کوچک ، خیلے دوره ! تا اون موقع چے کار کنم ؟

گفت : « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله »
حرف هایے که  زده ام گوش کن ، و صبر کن ببین چے حکم مے کنم ...



ناخواسته گفتم : الهی و ربّی من لی غیرک
( خدایا آخه من غیر تو کیو دارم ؟! )

گفت : « الیس الله بکاف عبده »
من هم براے تو کافی ام ...



‌❤ صدق الله العلی العظیم ❤

http://line.me/ti/p/%40hbl3895c
دیدگاه ها (۱)

شعر نیست!!!ولی درود بر شرفت، با این کارت نشون دادیاگه امروز ...

کـــربلا ، آخرِ دنیـــای همه نوکــرهاست...دمِ آخـــــر برسان...

گفتم:«هیچکس از دل من خبر نداره»!گفتی:«...وَاعْلَمُواْ أَنَّ ...

پرنده مُرده!گفت: بالاخره نفهمیدیم که این «آفتاب تابان برجام»...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط