من لحظ لحظ بودنت را دوست دارم

من لحظہ لحظہ بودنت را دوست دارم
هر جا ڪہ باشد دیدنت را دوست دارم

در خلوتِ ڪافہ یا توےِ خیابان
یڪ مرتبہ بوسیدنت را دوست دارم

ماهِ منے، من برڪہ اے آرام هستم
در آغُشم خوابیدنت را دوست دارم

گاهے اسیرِ عشوه هایت مےشوم و
اینگونہ من دل بردنت را دوست دارم

باشد تو سیبِ سرخ و ممنوعہ ولے من
تبعیدِ بعد از خوردنت را دوست دارم

هر چند مےخندے بہ احوالِ خرابم
امّا همین خندیدنت را دوست دارم

بگذار پایانِ غزل را هم بگویم
حتّے خیالِ بودنت را دوست دارم
دیدگاه ها (۵)

.

شده در قلب کسی،، جلوه ی مهتاب شوی ؟؟؟شده بر تشنه لبی، چکه کن...

قدم زدمتمام راههای رفته با تو رادیدم هرگز همراه نبودیاگرچه ه...

شــــــــک نکــــن..... " آینــــده ای " خواهـــم ساخت که "...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط