آرزو کن با من

آرزو کن با من

که اگر خواست زمستان برود

گرمی ِ دست ِ تو اما باشد

آرزو کن با من

“ما” ی ما ” من” نشود

سایه ات از سر ِ تنهایی ِ من کم نشود



#تا-کــه-بــه-انـتـظـار-گـذاری-بـه-زاری-ام-باز-آی-بعد-از-این-همه-چشم-انتظاری-ام-در-سیـنه-پنهـان-کـرده-ام-گنـجیـنه-ای-از-داغ-غم-تا-می-توانی-سعی-کن-ای-عشق-در-ویرانی-ام
دیدگاه ها (۱)

روزی که از کوچه ی احساس دلم میگذرینرم و آهسته گذر کن که دلم ...

چش‍ــــــم‌هایت روزگارم را پریشان کرده استاین عمارت را نگاهت...

محبت زیادی، همیشه آدمها را خراب می کندگاهی آدمها می روندنه ب...

نباید شیشه را با سنگ بازی داد !نباید مست را در حال ِ مستی . ...

فاطمه واژه ی بی خاتمه

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط