آکادمی شیطان پارت سوم

که یدفعه یه نفر از پشت منو بغل کرد.پشتمو نگاه کردم و لونا رو دیدم که بغلم کرده
+لونااااا
@عشقممممم
و همدیگه رو بغل کردیم.اریک از اونطرف عوق زد
+م.ر.ض مگه حامله ای؟
÷قبلا که بودم
+لونا بنظر دوست من حتی اگه دوسال از حاملگیش گذشته باشه هنوزم علائمش داره
لونا خندید و منم لبخندی زدم
÷به هر حال اگه نمیخوای برای کلاس استاد بعدی دیر کتی بهتره بریم وگرنه مجبوری یه معجون مجیک بلک دیگه درست کنی
+هعی نمک رو زخمم نپاش اریک
@برا چی دیر کردی عزیزم؟
+یه سری اتفاقات افتاد که بعدا برات تعریف میکنم
@باشه عشقم(بوسیدن لپ)
...
بالاخره کلاسای امروز تموم شد تنها قسمت خوب امروز این بود که اینجا خوابگاه داره و یه روز قبل وسایلتو تحویل میدی و دیگه لازم نیست خواهرمو ببینم و قسمت دوم اینه که با اریک هم اتاقیم.با اریک وارد اتاق شدیم. لباسامونو عوض کردیم و روی تخت دراز کشیدیم و به یه ثانیه نکشیده خوابیدیم.
...
بیدار شده بودیم و داخل کلاس بودیم که یکدفعه در ترکید و اون پسر دیروزیه وارد شد. استاد تا اونو دید تعظیم کرد
=اعلیحضرت
اعلیحضرت؟؟؟؟مگه کی بود؟یه دفعه سمت من چرخید و پوزخند زد. به من اشاره کرد و گفت
_تو همراه من بیا
+مننننن؟؟؟؟
_آره تو زود باش
بلند شدم و همراهش رفتم به خاطر اینکه استاد بهش گفته بود اعلیحضرت میترسیدم چیزی بگم ولی دلیل اصلیش بدنش بود که پر عضلات بود اصلا فکر کنم با عضلات به دنیا اومده بود.
_خب تو میدونی من کی هستم؟(با پوزخند)
+ن..ن...نه....ننن..نمی....دووو.ن..ن .نم
_همف حدس میزدم چون هیچکس جرئت نداره با من اینجوری حرف بزنه
+مم..گهه.ک.ک.یی....هسس...تیی؟..؟
_بزار بهت بگم من پادشاه شیاطین ، ولفریک ویلیام پارون هستم
دنیا دور سرم چرخید. من به شکم پادشاه شیاطین ضربه زده بودم؟؟؟بدبخت شدم اعدامم حتمی بود. یدفعه چشمام سیاه شد و افتادم قبل بیهوشی صورت نگران اریک اومد جلو چشمم و...اون پادشاه شیاطین که پوزخند زده بود،ع.و ض.ی!
دیدگاه ها (۴)

طراحیای من

آکادمی شیطان پارت دوم

معرفی فیک آکادمی شیطان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط