مطرب امشب از برایم سازی از فردای بی پروا بزن

مطرب امشب از برایم سازی از فردای بی پروا بزن ...
تاری از گیسوی یاری بی کس و تنها و بی ماوا بزن
نغمه ای از آن هزاران یک شبِ مهتاب بَس دیوانه وار ...
در کنار ساحل آرامش دریای آن مجنون و آن لیلا بزن
از برای رقص دل ها، در هیاهوی سکوت این جهان ...
چنگی از رنگین کمان روشن امروز، بی پهنا بزن






شعر از خودم (م.ی)
(عکس نوشته ها و برگ های دیگر این دفتر شعر مرا هم سر بزن...)


https://telegram.me/youplus



#شعر #عاشقانه #دفتر_شعر #م_ی #هنر #تصویر #پس_زمینه #احساس
دیدگاه ها (۴)

تو بی نهایت سکوت، با تپش ثانیه ها، چشم انتظار سایه ای در افق...

من برای عشق بازی ناله ها فریاد ها سر داده ام ، اما چ سود .. ...

سکوتم را نه بشنیدند، جوابم را نفهمیدند ... بسان قاب و گلدان...

کاش می شد که شبی را پر زد، بر فراز آسمانی تاریک تا نبیند گل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط