چون صبح بر آید ز افق خوردن یک چای محشر شود از دست نگاری ...

چون صبح بر آید ز افق خوردن یک چای محشر شود از دست نگاری که تو باشی...
دیدگاه ها (۱)

دیر است که دل دار پیامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد#...

برخیز که جان است و جهان است و ...

دختر داشتن فقط اونجاش که بزرگ شدنشو با این جمله میفهمی (بابا...

به عمل، کار برآید به سخندانی نیستپینه ی دست، کم از پینه ی پی...

به قد یک خوردن چای تلخ با من باشکه تلخ با تو عزیزم هنوز شیری...

تو طبیب این دل بیمار باشی محشر استاز سر شب تا سحر بیدار باشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط