جنونعشقت

جـنون‌عـشـقَت❤️‍🔥:)
#𝐏𝐚𝐫𝐭 6
#طوفان

دانیال کیه که قراره بیاد دنبال دنیا؟
شاید عشقش بود؟نمیدونم اصلا به من چه؟
این دختره دنیا چرا انقد ذهن منو درگیر خودش کرده بود
خودمم حتی دلیلشو نمی‌دونستم

با صدای زنگ موبایلم به خودم اومدم و نگاهی به صفحه موبایل نگاهی انداختم و با اسم روهام رو به رو شدم
جواب دادم که روهام سریع گفت:

+چرا بدون خداحافظی ول کردی رفتی؟
-حالم خوب نبود
+چرا؟
-یه موضوعی خیلی ذهنمو درگیر کرده بود
+چه موضوعی؟
-وای روهام بیخیال شو لطفاً
+باشه
-فعلا
+فعلا
...

#دنیا

توی ترافیک گیر کرده بودیم و من خسته شده بودم دلم میخواست هرچه زودتر برسیم خونه تا برم یکم استراحت کنم
هنوز ذهنم درگیر رفتار طوفان موقع رفتن بود
واقعا این بشر خود درگیری داشت
یه بار خوب بود و یه بار هم بد
چرا فهمیدن این آدم برای من اینقدر سخت بود؟
با صدای دانیال که گفت:جوجه داری به چی فکر میکنی؟
به خودم اومدم و جواب دادم چیزی نیست
دانیال که دید خستم دیگه ادامه نداد

...

رسیدیم و پیاده شدم بدو بدو پله هارو بالا رفتم و دیدم در خونه بازه خوحال کفشام رو در آوردم و وارد شدم سلامی به مامان کردم و رفتم توی اتاق تا لباسام رو عوض کنم
با اینکه هنوز ذهنم درگیر رفتار طوفان بود سعی کردم بیخیال شم که همون گوشیم زنگ خورد
سمت گوشی رفتم که دیدم شماره ناشناسه جواب دادم که دختری با صدای آشنا گفت
+سلام دنیا جان خوبی اینازم
-سلام ممنون عزیزم تو خوبی
+ممنون منم خوبم
-کاری داشتی؟
+خواستم بگم امروز تایم داری بریم بیرون؟
-باکی؟
+با امیرحسین طوفان و روهام
-اره میام فقط ساعت چند و کجا؟
+لوکیشن میفرستم برات ساعت ۵ اونجا باش
-باشه گلم
+فعلا
-فعلا
دیدگاه ها (۳)

کوتاه یا بلند ؟‌! 💖

صدای تو یچیز دیگست.)

از خواب برگشتم به تنهایی 🖤

شخصیت امیر حسین 💖 دوست پسر آیناز

ادامه پارت 103وسط اتاق ایستاد چطوری اون رفتار لحنش رو فراموش...

برادرای هایتانی پارت ۹

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۱تهیونگ خیلی تعجب کرده بود نمیدونم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط