با لبت باز من وقت ه صحبت من
با لبت بازى مكن وقتى كه صحبت ميكنى
چشم من ديوانه اما گوش من كر ميشود
دست بر مويت مكش وقتى كه صحبت ميكنم
چون زبانم قاصر و الفاظ ابتر ميشود
ابروانت را چرا بالا و پايين ميكنى
حال اين ديوانه با اين كار بدتر ميشود
موقع رفتن مكن تعجيل اى بانوى عشق
قلب من مى گيرد و چشمــانِ من تَر ميشود
راستى فكرى به حال خال لب كن نازنين
رِند از حافظ گهى بخشودنى تَر ميشود
عۣۗـۙشۣۗـۙقۣۗ 💍❤
چشم من ديوانه اما گوش من كر ميشود
دست بر مويت مكش وقتى كه صحبت ميكنم
چون زبانم قاصر و الفاظ ابتر ميشود
ابروانت را چرا بالا و پايين ميكنى
حال اين ديوانه با اين كار بدتر ميشود
موقع رفتن مكن تعجيل اى بانوى عشق
قلب من مى گيرد و چشمــانِ من تَر ميشود
راستى فكرى به حال خال لب كن نازنين
رِند از حافظ گهى بخشودنى تَر ميشود
عۣۗـۙشۣۗـۙقۣۗ 💍❤
- ۶.۱k
- ۱۸ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط