تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم

تو زهری زهر گرم سینه سوزی
تو شیرینی که شور هستی از توست
شراب جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو غم از تو مستی از توست

به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیم سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی

بسی گفتند دل از عشق برگیر
که نیرنگ است و افسون است و جادوست
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است اما نوشداروست ...
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۷)

بـوسیـدمتــ لبــ و دهنـم بـوی گل گرفتــبوییدمتــ تمـام ...

دلی که در دو جهانجزتوهیچ یارش نیستگرش تو یارنباشیجهان به کار...

دوست دارم ، تو برایم عشق را معنا کنی خواب دنیا را کنارم غرق ...

هرگز صدای مهربانت را که هر شب برایم لالائی می خواند فراموش ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط