هرچیمنبگمه پارت

#هرچی_من_بگمه #پارت22
از زبون #سیلدا

بلخره سوار ون شدیم قرار بود با ماشینل بیان خانوما زورشون اومده ماشین بیارن با ون اومدن پشمکا😒
معصومه:بچه ها مارو سر راتون پیاده کنید دم در خونمون
من:منم میام باهاتون
سوهو:عمم منیجر ماعه
من:حوصله ندارم اومدم رویا و لوهان بگن قرار گذاشتن
مبینا:اره وا ابرومون میره ازمون کوچیک تره رل زده
سارینا:خب تو روزنامه اگهی بزنین رل میخواین
من:نخیر از اون معمولیا نمیشه
معصومه:نه میخوای با کوکی و نامجون رل بزن
من:چه باخال اتفاقا کوکی شمارشو داد
مبینا:یا حد اورانگوتان این از کجا فهمیده ، نامجونم شماره ی منو کرفت
رکسانا:اینا رد دادن همینجا بزن کنار پیاده میشیم
من ومبینا:بابای
عحیب بود اینازو کای نپریدن به هم
گوشیه مبینا زنگ خورد
مبینا:بله ، اها ، فردا ، میام
من:نامجون بود 😃
مبینا:نخیر نامجون چرا باید زنگ بزنه بهم اونم الان
من:خب کی بود
مبینا:یکی بود گف بیا فلان جا منم الکی گفتم باشه تا ولم کنه
من:اوکی
سوهو پشت فرمون بود
ماشینو تو پارکینگ گذاشتو رفتیم داخل خوابگاه
مث اینکه خوابن
سهون رفت تو اتاق خودشو لوهانو بعد با دو اومد
سهون:این عکسو
همه با سر رفتیم داخل گوشیش
بیچاره لوهان خواب بود ازش عکس گرفته
کریس:که چی
سهون:لبش
سوهو:لبه دیگه
سهون:رنگش
من:انتظار داری زرد باشه
سهون:بابا لبش رژیه
مبینا:اها جای رژ رویاس لابد ترسیدم
خلاصه رفتیمو خوابیدیم
بماند که چقد با لباسه درگیر بودم که خود لباسه هسته شدو وا رفت 😐

......صبح

از زبون #مبینا

یه حس بدی دارم باز خوب شد شماره ی چانیولو دادم به نامجون
اخه اون شماره یهو از دهنم پرید بیرون😕
چانی:ببینم کی شماره ی منو داده به نامجون
من:من😁
چانی:تنت میخاره 😐
من:عه برم درسمو بخونم تا دیر نشده 😁🚶🏻‍♀📖
خواستم رد شم که از یقه ی لباسم گرفت منو کشوند عقب
من:جانم ؟😁
چانی:تو مگه شماره ی منو حفظی
یا خدا چرا فکر اینجارو نکرده بودم باز خوبه منو اون تنهاییم هنوز کسی بیدار نشده وگرنه دیگه....
من:نه از تو مخاطبینم خوندم
چانی:🤨
من:نمیخوای یقمو ول بدی
چانی:چرا برو درستو بخون ازت امتحان میگیرم
بعد رفت طرف اشپزخونه
من:تو بپا نری تو دیوار روبروت نمیخواد از من امتحان بگیری
چانی:اخه کدوم هریو دیدی که بره تو دیوار روبروش......
داشت جوابمو میداد که با سر رفت تو دیوار روبروش
من:اون خره صد در صد پارک چانیول بوده (شوخیه مبینا فداش شه )
پاشد اومد طرفم دوئیدم تو اتاقو درو بستم اونم در میزد
دیدگاه ها (۱)

#هرچی من بگمه #پارت بیست و سوماز زبون #رویاصبح یه نور خورد ت...

لباس رویا تو پارت بیست و سوم

#هرچی من بگمه #پارت بیست و یکماز زبون #رویالوهان رفت تو اتاق...

پارت نقصی بیستمبلند شدم عصبانی بودم با اینکه مست بودم سوار م...

𝘗5

3پارتی کوکی:وقتی روت حساسه و میدزدنت{پارت2}

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط