کودک که بودم

‍ کودک که بودم
گمان میکردم
سردتر از بستنی چیزی وجود ندارد..
حال که فکر میکنم
میبینم سرد تر از بستنی،
قلب آدمهاییست
که تا میفهمند دوستشان داریم
مارا ترک میکنند..!
دیدگاه ها (۲)

ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺷﺐ،ﻧﮕﺮﺍﻧﯽﻫﺎﯾﺖﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﺑﺴﭙﺎﺭ؛ﻭﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺨﻮﺍﺏ،ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿ...

قلب من باهرتپش باهرصداباهرسکوتغرق درخون یک نفس داردصدایت میک...

انــــدازھ ے تمــام جـہـان..نـــــہ !جـہـان کــم اسـتانـدازھ...

تنها صداست که می ‌ماندو امان از صدای اوکه ابدی شد در گوش من....

p15

🐰: خب ، رسیدم ، قول داده بودم یک چیزی درست کنم. نمی‌دونم چطو...

╭────────╮ ‌ ‌ ‌ 𝐚 𝐬𝐢𝐩 𝐨𝐟 𝐲𝐨𝐮 ‌ ╰────────╯جـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط