گم شدم در خود ندانم من کیم یا چیستم

گُم شدم در خود ندانم من ، کیَم یا چیستم
قالبم ، عقلم ، حیاتم ، جانِ گویا چیستم ؟

آدمی نامم و لیکن آدمی در اصل چیست
آتشم ، خاکم ، نسیمم ، آبِ دریا چیستم ؟

عاقلم ، دیوانه ام ، در فُرقتم یا وصال
نیستم ، هستم ، نه بر جایم ، نه بی جا چیستم ؟

عاشقم ، معشوقم ، عشقم ، سالکم ، پیرم ، مُرید
راهبم ، یارم ، طبیبم ، یا مسیحا چیستم ؟

مُرده ام یا زنده ام ، یا زندهٔ بی جسم و جان
نور و ظلمت ، زهر و نوش ، زشت و زیبا چیستم؟

بی نشانی شد نشان ، بی زبانی شد زبان
بی نشان و بی زبانم ، گویا و بینا چیستم ؟

ور کسی پُرسد زِمن ، تو کیستی یا چیستی
من چه دانم ، کاین چنین حیران وشیدا چیستم؟
دیدگاه ها (۱)

از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریمنه طاقت خاموشی ، نه میل س...

‌کافہ تعطـیل استـ !چشمـ انتـظآرِ کہ نِشستہ اے ؟!آڹ یڪ نفــر ...

✅ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﺷﺪﻯ ﻣﭙﺮﺱ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﻯ ﮐﻴﺴﺖ↪ 🌟 ﺳﻘﻒ ﺣﺮﻡ ﻭ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﻴﺨﺎ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط