بهشت خدا را پس می زنم
بهشتِ خدا را پس می زنم
تا لــب هایت را پیش بکشم..
دست من نیست
این آتش پارگی های نگاهت که
به گونه های شعرم گل می اندازد و
به جـــــانِ لب هایم زبانه می کشد و
شعله ور می کند طمع ِ سوختن را در پستوی دلم،
مهار ِ ایمان را از دستم می ستاند..
بهشتِ خدا را پس می زنم تا
بماند پیش کش برای دنیایی که
مردمانش طعم لب های عشق را نچشیده اند..
تا لــب هایت را پیش بکشم..
دست من نیست
این آتش پارگی های نگاهت که
به گونه های شعرم گل می اندازد و
به جـــــانِ لب هایم زبانه می کشد و
شعله ور می کند طمع ِ سوختن را در پستوی دلم،
مهار ِ ایمان را از دستم می ستاند..
بهشتِ خدا را پس می زنم تا
بماند پیش کش برای دنیایی که
مردمانش طعم لب های عشق را نچشیده اند..
- ۱.۶k
- ۱۵ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط