پارتآخر

#پارت_آخر
#سونگمین

همون‌طور که سرخ شده بودی، دستتو از روی بازوش برنداشتی. سونگمین نگاهت می‌کرد، یه نگاه که انگار هزار تا شیطنت و هزار تا حرف نگفته پشتش قایم بود.

ات: «باشه… حالا تو برنده شدی. جایزه‌ت چی می‌خوای باشه؟»

اون ابروهاشو بالا انداخت و لبخند نیمه‌کجی زد.
سونگمین: «جایزه‌مو الان می‌گیرم.»

بی‌هوا دستتو کشید سمت خودش. فاصله‌تون به صفر رسید. این بار بوسه‌اش نه کوتاه بود نه آروم؛ عمیق‌تر، طولانی‌تر و پر از احساسی که توی روزای سرد بینتون جمع شده بود.

تو اولش غافلگیر شدی، ولی بعد چشماتو بستی و بهش جواب دادی. وقتی از هم جدا شدین، هر دو نفس‌نفس می‌زدین.

سونگمین (با صدای گرفته): «می‌دونی؟ از همه‌ی بازیای دنیا… این یکی رو بیشتر دوست دارم. چون آخرش همیشه من و تو برنده می‌شیم.»

تو خندیدی، پیشونیتو به پیشونیش چسبوندی.
ات: «خب… پس دفعه‌ی بعد دوباره بازی می‌کنیم. ولی این بار، من برنده می‌شم.»

سونگمین لبخند زد و در حالی که موهاتو عقب زد، گفت:
سونگمین: «امتحان کن عزیزم. فقط یادت باشه، هر بار ببازی، باید منو بیشتر ببوسی.»

و دوباره هر دوتون زدین زیر خنده، اما پشت اون خنده، ضربان قلبی بود که تندتر از همیشه می‌زد و شبی رو ساخت که هیچ‌وقت از یادتون نمی‌رفت.
*پایان*
(ببخشید قرار بود تک پارتی بشه ولی سه پارتی شد)
دیدگاه ها (۶)

۱۵ پارتی از ای ان

۱۵ پارتی از ای ان

#پارت_دوم#سونگمینبعد از بوسه، سونگمین بازوتو محکم گرفت و یه ...

تک پارتی از سونگمین درخواستی

سناریو: (وقتی بهمون سیلی میزنن و...)(گزارش شده بود)سونگمین: ...

میان دو نگاه

چند پارتی از چانمین:(وقتی که....)همگی داشتید می‌رفتید به سمت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط