عشق‌ممنوعه

پارت(۵)
سونگ جو:
بیدار شدم بدنم درد میکرد خیلی خسته بودم...
و دوباره گرفتم خوابیدم ۱۰ دقیق بعد بلند شدم رفتم یه کم جلو تر که با یه چیز عجیب مواجع شدممم
ممم
منننن کام. کاملللل لختممم(جیغ)...
هاول:
تو اتاقم بودم تو فکر اینکه سونگ جو رو باهاش چی کار کنم که یک دفعه صدای جیغ اومد دویدم طرف در
در باز کردم
سونگ جو : در باز شد
سونگ جو: نیااا ل*تممممم
هاول: مهم مگه خودم خواستم!
سونگ جو : من پیش خدمتممم
هاول: من اون همه پول ندادم که تو پیش خدمتم باشی ... تو برده منی..‌
اومد جلوش و از
(از این به بعد س*نه🍒 ک*ن🍑 ک*ر🍌و ک*ص🍍)
و از 🍒 گاز گرفت
سونگ جو: اخ نه نه وایسااا
هاول انداختش تو حموم ...
هاول: برو حموم
سونگ جو : نمیرم
هاول:مطمعنی؟
سونگ جو: اره(تا گفت اره هاول🍌 کرد تو🍍سونگ جو ...)
هاول: برو تو وان ...( داد)
سونگ جو رفت داخل وان و هاول اب داغ باز کرد بعد گفت :
هاول: برو از بیرون برام یه چیزی بیار بخورمم‌...
سونگ جو من لختممم...
هاول: چی کار کنم بدو تا ..(🍌بیرون و🍒 ول کرد)
سونگ جو:
نفس نفس رفتم پایین اون ۳ تا bach اومده بودن بیرون یه چیزی بخورن که من دیدن زدن زیر خنده....
دیدگاه ها (۰)

عشق‌ممنوعه

عشق‌ممنوعه

عشق ممنوعه

عشق‌ممنوعه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط