ملودیتلخ
ملودی_تلخ🍷
Part: 32
#تهیونگ....
لعنتیا اشتباه کرده بودن
لیوان رو مهکم به سمت بادیگارد پرت کردم
که مهکم خورد تو سرش و خون فوران کرد
همه شو نو به خاک سیاه ....
نفس عمیقی کشیدم
باخت داده بودم
فرار کرده بود
+شما ابله ها چطور متوجه نشدین که اون نیست
_ما... ما.. مــ ما
با داد گفتم
+بنال دیگه مادر****
کنترلی رو خودم نداشتم
یه دفعه با صدای هیرون همسر باغبان ب خودم امدم
_قربان به هوش اومدن
پوفی کشیدم و به سمت دختر رفتم
در حقش بد کرده بودم
خیلی زده بودمش
هم اونو هم دوستشو
دوستشو زیاد نزده بودن تازه دم رفتن کلی تنقلات دستش بود ولی خودشو.....
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
Part: 32
#تهیونگ....
لعنتیا اشتباه کرده بودن
لیوان رو مهکم به سمت بادیگارد پرت کردم
که مهکم خورد تو سرش و خون فوران کرد
همه شو نو به خاک سیاه ....
نفس عمیقی کشیدم
باخت داده بودم
فرار کرده بود
+شما ابله ها چطور متوجه نشدین که اون نیست
_ما... ما.. مــ ما
با داد گفتم
+بنال دیگه مادر****
کنترلی رو خودم نداشتم
یه دفعه با صدای هیرون همسر باغبان ب خودم امدم
_قربان به هوش اومدن
پوفی کشیدم و به سمت دختر رفتم
در حقش بد کرده بودم
خیلی زده بودمش
هم اونو هم دوستشو
دوستشو زیاد نزده بودن تازه دم رفتن کلی تنقلات دستش بود ولی خودشو.....
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
- ۱.۳k
- ۰۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط