در دفتر شعر من این دیوان معمولی
❄️
در دفترِ شعر من ، این دیوانِ معمولی ؛
محبوبِ من ماهی ست با چشمانِ معمولی !
بر عکسِ آهوهایِ حیران در هزاران شعر ؛
او نیز چیزی نیست جز «انسانِ معمولی»
محبوبِ من جایِ قدح نوشیدن از ساغر ؛
یک عمر چایی خورده در فنجانِ معمولی
محبوب من این است و من با سادگی هایش ؛
سر می کنم در خانه ی ارزانِ معمولی ...
جایِ گلستان میتوان با بوسهای خوش بود
در یک اتاقِ ساده با گلدانِ معمولی !
با عقدِ دل فرقی ندارد شاهدِ عقدت ؛
قرآنِ زرکوب است یا قرآنِ معمولی ...
معشوق من پاک است و عشقم پاک ، اما من ؛
من کیستم در متنِ این دورانِ معمولی ؟! 🌸☘
در دفترِ شعر من ، این دیوانِ معمولی ؛
محبوبِ من ماهی ست با چشمانِ معمولی !
بر عکسِ آهوهایِ حیران در هزاران شعر ؛
او نیز چیزی نیست جز «انسانِ معمولی»
محبوبِ من جایِ قدح نوشیدن از ساغر ؛
یک عمر چایی خورده در فنجانِ معمولی
محبوب من این است و من با سادگی هایش ؛
سر می کنم در خانه ی ارزانِ معمولی ...
جایِ گلستان میتوان با بوسهای خوش بود
در یک اتاقِ ساده با گلدانِ معمولی !
با عقدِ دل فرقی ندارد شاهدِ عقدت ؛
قرآنِ زرکوب است یا قرآنِ معمولی ...
معشوق من پاک است و عشقم پاک ، اما من ؛
من کیستم در متنِ این دورانِ معمولی ؟! 🌸☘
- ۱۰۲
- ۱۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط