اما آغوش تو سرکوب هیاهوی جهان است...

بهانه‌ی تو را می‌گیرد دلم، صبح یک‌بار، ظهر یک‌بار، و شب هزار و یک‌بار ..:) ️
چشمانت دوسیاه چاله به عمق بینهایت عشق بود ، مرا در خود گم کردی خود کجارفتی؟!️
دیدگاه ها (۹)

میان نفسهایت مرا حبس کن! بی تو بودن را بلد نیستم..

یخ عاشق خورشید بودجوری که خیره به چشای خورشید آب شد ...!

جز خدا کیست که داند غم شبهای علی . فاطمیه

چکین قاره کوچه‌ بازاره گلدی ایام فاطمیه 🏴آند اولا فاطمنین سی...

بهانه تو را میکرد همیشه دلم روز ی بار ظهر ی بار شب هزار و ی ...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط